کلمه جو
صفحه اصلی

incontrovertibly


مسلما"، محققا"

انگلیسی به فارسی

بی قاعده


انگلیسی به انگلیسی

• in an unquestionable manner, irrefutably, indisputably

جملات نمونه

1. Her book shows incontrovertibly that he was innocent.
[ترجمه ترگمان]کتاب او نشان می دهد که بی گناه است
[ترجمه گوگل]کتاب او بی قاعده نشان می دهد که او بی گناه است

2. No solution is incontrovertibly right.
[ترجمه ترگمان]هیچ راه حل مناسبی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ راه حل غیرقابل پیش بینی درست نیست

3. Your assertion is incontrovertibly true.
[ترجمه ترگمان]اظهارات شما درست است
[ترجمه گوگل]ادعای شما بی قاعده درست است

4. The practice proved incontrovertibly, only then the reform and open policy can realize the rich country and the strengthening of the armed forces benign interaction.
[ترجمه ترگمان]این روش اثبات کرد که تنها پس از آن اصلاحات و سیاست باز می تواند کشور ثروتمند و تقویت نیروهای مسلح را خوب درک کند
[ترجمه گوگل]این عمل غیرقابل انکار بود، تنها پس از آن، اصلاحات و سیاست باز، می توانست کشور ثروتمند و تقویت تعاملات خوب نیروهای مسلح را تحقق بخشد

5. The fourth part mainly comparatively incontrovertibly proposed further consummates the system of people's assessors from the legal rule and the work movement machine-made aspect the conception.
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم به طور عمده نسبتا incontrovertibly پیشنهاد کرد که سیستم ارزیاب ها افراد را از قانون قانونی و حرکت کار ماشین - که مفهوم را تشکیل می دهد، بررسی کند
[ترجمه گوگل]قسمت چهارم عمدتا به طور غیرقابل انعطاف پذیری پیشنهاد شده بیشتر سیستم ارزیابی کنندگان مردم را از قانون قانونی و جنبش کاری ساخته شده از جنبه مفهومی می گیرد

6. Huntington is incontrovertibly right that historically the origin of modern democracy is, as he says, rooted in Western Christianity.
[ترجمه ترگمان]هانتینگتون در واقع حق دارد که از لحاظ تاریخی منشا دموکراسی مدرن است، همانطور که او می گوید، ریشه در مسیحیت غربی دارد
[ترجمه گوگل]هانتینگتون به طرز غیرقابل اطمینان حق دارد که به لحاظ تاریخی، مبنای دموکراسی مدرن، همانطور که می گوید، ریشه در مسیحیت غربی دارد

7. There is, of course, something incontrovertibly Bola?oesque about 2666 itself: an enigmatic, unfinished novel, translated from another language, orphaned by its author.
[ترجمه ترگمان]البته چیزی به نام Bola Bola وجود دارد؟ یک رمان ناتمام، یک رمان ناتمام، که از زبان دیگری ترجمه شده است، یتیم شده از سوی مولف آن
[ترجمه گوگل]البته، چیزی غیرقابل تحسین برانگیز بولا در حدود 2666 وجود دارد: یک رمان مبهم و ناتمام، ترجمه شده از یک زبان دیگر، یتیم شده توسط نویسنده آن

8. Accountant the history already incontrovertibly proved: "the economy more develops, accountant is more important".
[ترجمه ترگمان]در حالی که حسابداری در حال حاضر ثابت شده است: \"اقتصاد بیشتر توسعه می یابد، حسابدار مهم تر است\"
[ترجمه گوگل]حسابدار تاریخ در حال حاضر غیر قابل انکار ثابت می کند: 'اقتصاد بیشتر توسعه می یابد، حسابدار مهم تر است'

9. Weinberg has succeeded in dating the manuscript incontrovertibly to late June and early July 192
[ترجمه ترگمان]Weinberg موفق شده است که the را تا اواخر ژوئن و اوایل جولای ۱۹۲ به پایان برساند
[ترجمه گوگل]وینبرگ موفق به دیدن نسخه خطی ناخواسته به اواخر ژوئن و اوایل ژوئیه 192 شد

10. The development of the world economy has proved incontrovertibly that technological innovation, which is the source of human wealth, is the motive force of the development of economy.
[ترجمه ترگمان]توسعه اقتصاد جهانی ثابت کرده است که نوآوری تکنولوژیکی که منبع ثروت انسانی است، نیروی محرک توسعه اقتصادی است
[ترجمه گوگل]توسعه اقتصادی جهان به طور غیرقابل پیش بینی ثابت شده است که نوآوری تکنولوژیک، که منبع ثروت انسانی است، نیروی محرک توسعه اقتصادی است

11. The pairs figure skating and ballroom dance, both staged last Wednesday are unmistakably, incontrovertibly gay.
[ترجمه ترگمان]دو جفت رقص و رقص و رقص و رقص و رقص، هر دو هفته گذشته برنامه ریزی شده بودند
[ترجمه گوگل]جفت رقص اسکیت و رقص باله، هر دو در روز چهارشنبه گذشته، به وضوح، بی قاعده گی هستند

12. However, feeling of decadency and description of sex is the special way to experience the world in Yu' s work. And the patriotic consciousness exists incontrovertibly in his work.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حس of و توصیف رابطه جنسی راه ویژه ای برای تجربه جهان در کار یو است و حس وطن پرستی در کار او وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، احساس افسردگی و توصیف جنس روش ویژه ای برای تجربه جهان در کار یو است و آگاهی وطن پرستانه در کار او بی قاعده است

13. Does the team share the visibility via measured results that they can point to and thus incontrovertibly demonstrate the success of a new process?
[ترجمه ترگمان]آیا این تیم قابلیت دید را از طریق نتایج اندازه گیری شده که می تواند به آن ها اشاره کند و در نتیجه incontrovertibly موفقیت یک فرآیند جدید را نشان می دهند، به اشتراک می گذارد؟
[ترجمه گوگل]آیا تیم با نتایج حاصل از اندازه گیری ها که می توانند به آن اشاره کنند و یا به طور غیرقابل پیش بینی موفقیت یک فرایند جدید را نشان دهند، به اشتراک گذاشته شود؟


کلمات دیگر: