1. he tends to underestimate his enemies and overestimate the power of his own friends
او تمایل دارد که دشمنانش را دست کم بگیرد و قدرت دوستانش را بیش از واقع برآورد کند.
2. He tends to overestimate his own abilities.
[ترجمه Pouria] او تمایل دارد که روی توانایی خودش بیش از حد حساب باز کند.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد توانایی های خود را دست بالا بگیرد
[ترجمه گوگل]او تمایل به توانایی های خود را بیش از حد ارزیابی می کند
3. Never underestimate your power to change yourself. Never overestimate your power to change others.
[ترجمه Pouria] هرگز توانایی خود را برای تغییر خود دست کم نگیرید. هرگز روی توانایی خود برای تغییر دیگران بیش از حد حساب باز نکنید.
[ترجمه ترگمان]هرگز قدرت خود را دست کم نگیرید تا خود را تغییر دهید هرگز قدرت خود را دست بالا نگیرید تا دیگران را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]هرگز توانایی خود را تغییر ندهید هرگز قدرت خود را تغییر ندهید تا دیگران را تغییر دهید
4. It is easy to overestimate the cost of this kind of research.
[ترجمه ترگمان]تخمین هزینه این نوع از تحقیقات آسان است
[ترجمه گوگل]هزینه های این نوع تحقیق بسیار آسان است
5. While girls lack confidence, boys often overestimate their abilities.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دختران فاقد اعتماد به نفس هستند، پسرها اغلب توانایی های خود را دست بالا می گیرند
[ترجمه گوگل]در حالی که دختران اعتماد به نفس ندارند، پسران اغلب توانایی های خود را بیش از حد ارزیابی می کنند
6. The figure of 30% is clearly an overestimate.
[ترجمه ترگمان]میزان ۳۰ % به وضوح، بیش از حد است
[ترجمه گوگل]این رقم 30٪ به وضوح بیش از حد ارزش دارد
7. I think you overestimate me, Fred.
[ترجمه ترگمان]\"فکر کنم دست بالا گرفتی،\" فرد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما فراتر از من است
8. Research shows that people consistently overestimate the time they spend working and underestimate their leisure time.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهد که افراد به طور مداوم زمان را دست بالا می گیرند و اوقات فراغت خود را ناچیز می شمارند
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که مردم به طور مرتب وقت خود را صرف کار کردن و دست کم گرفتن اوقات فراغت خود می کنند
9. A Harvard University survey found that Americans significantly overestimate the cost of higher education.
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی از دانشگاه هاروارد نشان داد که آمریکایی ها به طور قابل توجهی هزینه آموزش عالی را دست بالا می گیرند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی دانشگاه هاروارد نشان داد که آمریکاییها هزینه تحصیلات عالی را بیش از حد ارزشگذاری می کنند
10. They say that supermarkets will overestimate next year's requirements and then force farmers to discount.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که سوپرمارکت ها الزامات سال آینده را دست بالا می گیرند و سپس کشاورزان را مجبور به تخفیف می کنند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که سوپرمارکت ها نیازهای سال آینده را بیش از حد برآورده می کنند و سپس کشاورزان را مجبور به تخفیف می کنند
11. The research also suggests that farmers overestimate the size of the fox population.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق همچنین نشان می دهد که کشاورزان اندازه جمعیت روباه را دست بالا می گیرند
[ترجمه گوگل]این تحقیق همچنین نشان می دهد که کشاورزان اندازه جمعیت روباه را بیش از اندازه ارزیابی می کنند
12. In general they overestimate the amount available and underestimate the time wasted by being fragmented in small amounts on rather trivial matters.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی آن ها میزان موجود را دست بالا می گیرند و زمان هدر رفتن را در مقادیر کم و نسبتا بی اهمیت ناچیز می شمارند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، میزان موجودی را بیش از حد ارزشگذاری کرده و زمان را از دست می دهند و در مقادیر اندکی در مورد مسائل جزئی بی نظیر انداخته می شوند
13. It would be difficult to overestimate the importance of the bony fish in the economy of the sea.
[ترجمه ترگمان]برآورد اهمیت ماهی استخوانی در اقتصاد دریا دشوار است
[ترجمه گوگل]اهمیت ماهی های استخوانی در اقتصاد دریاها دشوار است
14. It is hard to overestimate the impact of the crisis.
[ترجمه ترگمان]برآورد تاثیر این بحران دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است تا تاثیر بحران را بیش از حد ارزیابی کنید
15. Never overestimate your ability or strength when swimming in the ocean.
[ترجمه ترگمان]هرگز در هنگام شنا کردن در اقیانوس توانایی و قدرت خود را دست بالا نگیرید
[ترجمه گوگل]هرگز در هنگام شنا در اقیانوس توانایی و قدرت خود را بیش از حد نادیده نگیرید