(رجوع شود به: aurora borealis) سپیده ی شمالی (با n و l بزرگ هم می نویسند)، شفق شمالی، نور فجر شمالی قطب
northern lights
(رجوع شود به: aurora borealis) سپیده ی شمالی (با n و l بزرگ هم می نویسند)، شفق شمالی، نور فجر شمالی قطب
انگلیسی به فارسی
شفق شمالی، نور فجر شمالی (قطب)
شفق شمالی، نور فجر شمالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: see aurora borealis.
• colorful display of natural lights that can sometimes be seen at nighttime in northern regions, aurora borealis
جملات نمونه
1. The northern lights, or aurora borealis, produce a brilliant display in the skies near Yellowknife, Northwest Territories, Canada.
[ترجمه ترگمان]چراغ های شمالی یا aurora شمالی یک نمایش عالی در آسمان در نزدیکی یلونایف در سرزمین های شمال غربی کانادا تولید کردند
[ترجمه گوگل]چراغ شمالی و یا aurora borealis یک نمایش درخشان در آسمان در نزدیکی Yellowknife، Territories Northwest، Canada تولید می کنند
[ترجمه گوگل]چراغ شمالی و یا aurora borealis یک نمایش درخشان در آسمان در نزدیکی Yellowknife، Territories Northwest، Canada تولید می کنند
2. Activities include snowmobile trips, northern lights tours, and dog sled tours.
[ترجمه ترگمان]فعالیت ها شامل سفره ای اکتشافی، تورهای چراغ های شمال، و تورهای شکار سگ می شوند
[ترجمه گوگل]فعالیت ها شامل سفرهای برف، سفرهای نور شمالی و تورهای سورتمه سورتمه است
[ترجمه گوگل]فعالیت ها شامل سفرهای برف، سفرهای نور شمالی و تورهای سورتمه سورتمه است
3. The aurora borealis, also known as the northern lights, is seen in the northern hemisphere, whereas the aurora australias, or southern lights, is visible in the southern latitudes.
[ترجمه ترگمان]شفق شمالی، که به عنوان چراغ های شمالی نیز شناخته می شود، در نیم کره شمالی دیده می شود، در حالی که the australias، یا چراغ های جنوبی، در عرض های جغرافیایی جنوبی دیده می شود
[ترجمه گوگل]Aurora borealis، همچنین به عنوان چراغ شمالی شناخته می شود، در نیمکره شمالی دیده می شود، در حالی که استرالیا استرالیا یا نور جنوبی در عرض های جنوبی دیده می شود
[ترجمه گوگل]Aurora borealis، همچنین به عنوان چراغ شمالی شناخته می شود، در نیمکره شمالی دیده می شود، در حالی که استرالیا استرالیا یا نور جنوبی در عرض های جنوبی دیده می شود
4. The phenomenon is called aurora borealis or northern lights in the Northern Hemisphere and aurora australis or southern lights in the Southern Hemisphere.
[ترجمه ترگمان]این پدیده aurora شمالی یا چراغ های شمالی در نیم کره شمالی و aurora australis یا چراغ های جنوبی در نیم کره جنوبی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این پدیده Aurora borealis یا نور شمالی در نیمکره شمالی و Aurora australis یا نورهای جنوبی در نیمکره جنوبی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این پدیده Aurora borealis یا نور شمالی در نیمکره شمالی و Aurora australis یا نورهای جنوبی در نیمکره جنوبی نامیده می شود
5. The Northern Lights are effortlessly one of Earth's most visually striking natural spectacles.
[ترجمه ترگمان]نور شمالی، یکی از جالب ترین مناظر طبیعی زمین را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]چراغ های شمالی به آرامی یکی از عینک های طبیعی طبیعی چشمگیر زمین هستند
[ترجمه گوگل]چراغ های شمالی به آرامی یکی از عینک های طبیعی طبیعی چشمگیر زمین هستند
6. Life in Color: Green The northern lights, or aurora borealis, produce a brilliant display in the skies near Yellowknife, Northwest Territories, Canada.
[ترجمه ترگمان]زندگی در رنگ: سبز، چراغ های شمالی، یا شفق شمالی، نمایش فوق العاده ای را در آسمان نزدیک یلونایف، سرزمین های شمال غربی، کانادا تولید کردند
[ترجمه گوگل]زندگی در رنگ: سبز نورهای شمالی یا aurora borealis، یک نمایش درخشان در آسمان در نزدیکی Yellowknife، Territories Northwest، Canada تولید می کنند
[ترجمه گوگل]زندگی در رنگ: سبز نورهای شمالی یا aurora borealis، یک نمایش درخشان در آسمان در نزدیکی Yellowknife، Territories Northwest، Canada تولید می کنند
7. This display of northern lights sets the horizon aglow at Trapper Creek.
[ترجمه ترگمان]این نمایش چراغ های شمالی، افق را در trapper نهر آبی روشن می کند
[ترجمه گوگل]این صفحه نمایش چراغ های شمالی، سقوط افق در Trapper Creek را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]این صفحه نمایش چراغ های شمالی، سقوط افق در Trapper Creek را تنظیم می کند
8. Long streamers of Northern Lights flashing blue wisps across the sky.
[ترجمه ترگمان]رشته های دراز نوره ای شمالی نور آبی رنگ بر آسمان می درخشید
[ترجمه گوگل]پرچم های طولانی از چراغ های شمالی فلش آبی در سراسر آسمان
[ترجمه گوگل]پرچم های طولانی از چراغ های شمالی فلش آبی در سراسر آسمان
9. Northern Lights Regional Health Centre provides 24 - hour emergency care, surgical services, radiology and a medical laboratory.
[ترجمه ترگمان]مرکز بهداشت منطقه ای شمالی ۲۴ ساعته مراقبت های اورژانسی، خدمات جراحی، رادیولوژی و یک آزمایشگاه پزشکی را تامین می کند
[ترجمه گوگل]مرکز سلامت منطقه شمالی Lights ارائه مراقبت های اورژانسی 24 ساعته، خدمات جراحی، رادیولوژی و یک آزمایشگاه پزشکی است
[ترجمه گوگل]مرکز سلامت منطقه شمالی Lights ارائه مراقبت های اورژانسی 24 ساعته، خدمات جراحی، رادیولوژی و یک آزمایشگاه پزشکی است
10. Oh, the northern lights? those colorful curtains of light in the nighttime sky.
[ترجمه ترگمان]اوه، نوره ای شمالی؟ آن پرده های رنگارنگ در آسمان شب
[ترجمه گوگل]آه، چراغ شمالی؟ آن پرده های رنگارنگ نور در آسمان شب
[ترجمه گوگل]آه، چراغ شمالی؟ آن پرده های رنگارنگ نور در آسمان شب
11. The fans will remember four seasons of an unimposing 6-foot-1 kid lighting up dingy Toso Pavilion like the Northern Lights.
[ترجمه ترگمان]این طرفداران چهار فصل از یک کودک ۶ فوتی را به خاطر خواهند داشت که یک غرفه محقر Toso مانند چراغ شمالی را روشن می کنند
[ترجمه گوگل]طرفداران چهار فصل از یک بچه 6 پا - 1 را به یاد می آورند که تاج پوشش Toso مانند نورهای شمالی را روشن می کند
[ترجمه گوگل]طرفداران چهار فصل از یک بچه 6 پا - 1 را به یاد می آورند که تاج پوشش Toso مانند نورهای شمالی را روشن می کند
12. The sky was aflame with the aurora borealis, the eerily luminous northern lights.
[ترجمه ترگمان]آسمان با شفق شمالی aflame بود، the نوره ای شمالی
[ترجمه گوگل]آسمان با آئورورا بورئالیس، چراغ های شمالی نور درخشان بود
[ترجمه گوگل]آسمان با آئورورا بورئالیس، چراغ های شمالی نور درخشان بود
13. On clear nights we were spellbound by the strange flickering of the Northern lights in the sky.
[ترجمه ترگمان]در شب های صاف و روشن از دیدن نوره ای عجیب نوره ای شمالی در آسمان مسحور شده بودیم
[ترجمه گوگل]در شب های روشن ما توسط نور سوخته نور شمال در آسمان جیغ کشیدیم
[ترجمه گوگل]در شب های روشن ما توسط نور سوخته نور شمال در آسمان جیغ کشیدیم
14. In the lead-up to the trip I had been telling Nat about the Northern Lights and how wonderful they were.
[ترجمه ترگمان]در قسمت اول سفر، به نات راجع به نور شمالی و این که چقدر خوب بودند، گفته بودم
[ترجمه گوگل]در جریان سفر به من، نات درباره چراغهای شمالی گفت و آنها را شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]در جریان سفر به من، نات درباره چراغهای شمالی گفت و آنها را شگفت زده کرد
پیشنهاد کاربران
شفق قطبی
شفق شمالی
northern lights ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: نورهای شمالی
تعریف: ← شفق شمالگان
واژه مصوب: نورهای شمالی
تعریف: ← شفق شمالگان
کلمات دیگر: