بی گوشت، هنگام پرهیز از گوشت، بدون غذا
meatless
بی گوشت، هنگام پرهیز از گوشت، بدون غذا
انگلیسی به فارسی
هنگام پرهیز از گوشت
بی گوشت
بدون غذا
بدون گوشتخوار
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of meat.
• without meat; vegetarian
جملات نمونه
1. meatless vegetable soup
سوپ سبزی بدون گوشت
2. a meatless day
روز پرهیز از گوشت
3. The increasing emphasis on meatless meals in restaurants and in cookbooks also provides inspiration to home cooks minding a budget.
[ترجمه ترگمان]تاکید رو به افزایش بر روی وعده های غذایی در رستوران ها و کتاب های آشپزی، برای آشپزهای خانه که مشغول به بودجه هستند، اله ام بخش است
[ترجمه گوگل]تأکید بیشتر بر وعده های غذایی بدون گوشت در رستوران ها و در آشپزخانه نیز الهام بخش برای آشپزخانه های خانگی است که از بودجه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]تأکید بیشتر بر وعده های غذایی بدون گوشت در رستوران ها و در آشپزخانه نیز الهام بخش برای آشپزخانه های خانگی است که از بودجه استفاده می کنند
4. Given a meatless diet it will rapidly become ill and will then die a painful death.
[ترجمه ترگمان]با توجه به رژیم غذایی meatless، به سرعت بیمار می شود و سپس مرگی دردناک خواهد مرد
[ترجمه گوگل]با توجه به رژیم غذایی بدون گوشت، آن را به سرعت در حال تبدیل شدن به بیمار و پس از آن مرگ مرگ دردناک می میرد
[ترجمه گوگل]با توجه به رژیم غذایی بدون گوشت، آن را به سرعت در حال تبدیل شدن به بیمار و پس از آن مرگ مرگ دردناک می میرد
5. As in post-Pearl Harbour U. S. A., a meatless day each week was decreed, but little effort made to enforce it.
[ترجمه ترگمان]مانند بندر post اس الف هر هفته یک روز meatless برای اجرای آن صرف می شد
[ترجمه گوگل]همانطور که در پست بعد از پرل هاربر U S A, یک روز بدون گوشت هر هفته تعیین شد، اما تلاش کمی برای اجرای آن
[ترجمه گوگل]همانطور که در پست بعد از پرل هاربر U S A, یک روز بدون گوشت هر هفته تعیین شد، اما تلاش کمی برای اجرای آن
6. But every time I try a meatless supper on the family, there are howls of rebellion.
[ترجمه ترگمان]اما هر دفعه که من یک شام مفصل روی خانواده می خورم، زوزه یک عصیان را می شنوم
[ترجمه گوگل]اما هر بار که یک شام بدون غذا را روی خانواده ام می گذارم، شورش شورش می کند
[ترجمه گوگل]اما هر بار که یک شام بدون غذا را روی خانواده ام می گذارم، شورش شورش می کند
7. And I know that some vegetarians pooh pooh Meatless Monday as not enough.
[ترجمه ترگمان]و من می دانم که برخی از گیاه خواران، دوشنبه را به اندازه کافی نمی دانند
[ترجمه گوگل]و من می دانم که برخی از گیاهخواران pooh peoh Meatless دوشنبه به اندازه کافی نیست
[ترجمه گوگل]و من می دانم که برخی از گیاهخواران pooh peoh Meatless دوشنبه به اندازه کافی نیست
8. These include all the popular "meatless" brands you see at the health food stores.
[ترجمه ترگمان]اینها شامل تمام برنده ای معروف \"meatless\" هستند که شما در فروشگاه های مواد غذایی می بینید
[ترجمه گوگل]این شامل همه مارک های 'meatless' محبوب شما در فروشگاه های بهداشت مواد غذایی می بینید
[ترجمه گوگل]این شامل همه مارک های 'meatless' محبوب شما در فروشگاه های بهداشت مواد غذایی می بینید
9. Meatless Monday is a simple thing we can all do in the face of multiple challenges.
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه یک کار ساده است که همه ما می توانیم در مواجهه با چالش های متعدد انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بدون گوشت دوشنبه چیز ساده ای است که همه ما می توانیم در برابر چالش های متعدد انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بدون گوشت دوشنبه چیز ساده ای است که همه ما می توانیم در برابر چالش های متعدد انجام دهیم
10. And maybe Walter's thinking about a meatless, painfree potluck he went to last weekend or the ozone or the Earth's desperate need to stop cruel product testing on animals, but probably he's not.
[ترجمه ترگمان]و شاید والتر s در مورد یک meatless، painfree potluck به آخر هفته آخر هفته یا اوزون یا زمین نیاز دارد تا آزمایش محصول ظالمانه بر روی حیوانات را متوقف کند، اما احتمالا اینطور نیست
[ترجمه گوگل]و شاید والتر فکر می کند در مورد یک گوشت بدون گوشتخوار، بدون دردسر که او به آخر هفته گذشته رفت و یا ازن یا ناامیدانه زمین نیاز به متوقف کردن آزمایش ظالمانه محصول در حیوانات، اما احتمالا او نیست
[ترجمه گوگل]و شاید والتر فکر می کند در مورد یک گوشت بدون گوشتخوار، بدون دردسر که او به آخر هفته گذشته رفت و یا ازن یا ناامیدانه زمین نیاز به متوقف کردن آزمایش ظالمانه محصول در حیوانات، اما احتمالا او نیست
11. many early Christian groups supported the meatless way of life.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گروه های مسیحی اولیه از شیوه زندگی meatless حمایت کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گروه های زودهنگام مسیحی زندگی شان را بدون غذا حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گروه های زودهنگام مسیحی زندگی شان را بدون غذا حمایت می کنند
12. These meatless products are high in protein, low in fat, and, more importantly, they taste good!
[ترجمه ترگمان]این محصولات meatless پروتئین زیادی دارند، چربی کم دارند و از همه مهم تر، آن ها طعم خوبی دارند!
[ترجمه گوگل]این محصولات بدون گوشت دارای پروتئین بالا هستند، کم چربی دارند، و مهمتر از همه، آنها طعم خوبی دارند!
[ترجمه گوگل]این محصولات بدون گوشت دارای پروتئین بالا هستند، کم چربی دارند، و مهمتر از همه، آنها طعم خوبی دارند!
13. Others simply pile their plates high with mountains of mashed potatoes and various meatless side dishes.
[ترجمه ترگمان]بقیه به سادگی صفحات خود را با mountains پوره سیب زمینی و غذاهای مختلف پر می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران به سادگی ستون های خود را با کوه های سیب زمینی پخت و انواع ظروف سفره های گوشتی بالا می برند
[ترجمه گوگل]دیگران به سادگی ستون های خود را با کوه های سیب زمینی پخت و انواع ظروف سفره های گوشتی بالا می برند
14. Although only 12% of people describe themselves as vegetarians, 86% of adults eat meatless meals at least once or twice a week.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تنها ۱۲ درصد از مردم خود را گیاه خوار می دانند، ۸۶ % بزرگسالان حداقل یک بار یا دو بار در هفته غذا می خورند
[ترجمه گوگل]اگر چه تنها 12 درصد از مردم خود را گیاهخواری توصیف می کنند، 86 درصد از بزرگسالان حداقل یک یا دو بار در هفته غذا می خورند
[ترجمه گوگل]اگر چه تنها 12 درصد از مردم خود را گیاهخواری توصیف می کنند، 86 درصد از بزرگسالان حداقل یک یا دو بار در هفته غذا می خورند
meatless vegetable soup
سوپ سبزی بدون گوشت
a meatless day
روز پرهیز از گوشت
کلمات دیگر: