مسلما"، بطور غیرقابل تردید، بى شبهه
indubitably
مسلما"، بطور غیرقابل تردید، بى شبهه
انگلیسی به فارسی
بی تردید
انگلیسی به انگلیسی
• unquestionably, without a doubt, obviously
جملات نمونه
1. He looked different, but it was indubitably John.
[ترجمه ترگمان]او متفاوت به نظر می رسید، اما بدون شک جان بود
[ترجمه گوگل]او متفاوت بود، اما جان بیدار بود
[ترجمه گوگل]او متفاوت بود، اما جان بیدار بود
2. That is indubitably the best course of action.
[ترجمه سمانه گلابی] بدون شک ، بهترین کار ممکن است
[ترجمه ترگمان]بدون شک بهترین راه عملی است[ترجمه گوگل]این بدیهی است که بهترین روش عمل است
3. Indubitably this vision of distributive justice satisfies the demands of liberal philosophy, because it respects both formal equality and individual autonomy.
[ترجمه ترگمان]indubitably این دیدگاه عدالت توزیعی، مطالبات فلسفه لیبرال را برآورده می سازد، چرا که به هر دو استقلال رسمی و استقلال فردی احترام می گذارد
[ترجمه گوگل]به طور ناخودآگاه، این دیدگاه عدالت توزیع، خواسته های فلسفه لیبرال را برآورده می کند، زیرا به برابری رسمی و استقلال فردی احترام می گذارد
[ترجمه گوگل]به طور ناخودآگاه، این دیدگاه عدالت توزیع، خواسته های فلسفه لیبرال را برآورده می کند، زیرا به برابری رسمی و استقلال فردی احترام می گذارد
4. Mr Sachs is indubitably charming.
[ترجمه ترگمان]آقای ساچس بدون شک جذاب است
[ترجمه گوگل]آقای ساکس بی تردید جذاب است
[ترجمه گوگل]آقای ساکس بی تردید جذاب است
5. His behaviour was indubitably ill-judged.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]رفتار او ناخوشایند به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]رفتار او ناخوشایند به نظر می رسید
6. Indubitably, the key discipline construction has been a strategic decision-making for many hospitals.
[ترجمه ترگمان]indubitably، ساختار کلیدی نظم یک تصمیم استراتژیک برای بسیاری از بیمارستان ها بوده است
[ترجمه گوگل]به طور انحصاری، ساختار کلیدی انضباطی، تصمیم گیری استراتژیک برای بسیاری از بیمارستان ها است
[ترجمه گوگل]به طور انحصاری، ساختار کلیدی انضباطی، تصمیم گیری استراتژیک برای بسیاری از بیمارستان ها است
7. He was indubitably not happy at bottom, restless and disquieted.
[ترجمه ترگمان]بدون شک از ته دل خوشحال نبود، بی قرار و بی قرار بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا در پایین، بی قرار و بی رحمانه خوشحال نیست
[ترجمه گوگل]او ظاهرا در پایین، بی قرار و بی رحمانه خوشحال نیست
8. Which indubitably indicate that the bismuthous sulfide can only dissolve in halogen acid except hydrofluoric acid, the mixed solution of dilute sulfuric acid and alkali halide.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که سولفید bismuthous فقط می تواند در اسید هالوژن به جز hydrofluoric اسید، محلول مخلوط اسید سولفوریک رقیق و قلیایی دیگر حل شود
[ترجمه گوگل]کدام بی قاعده نشان می دهد که سولفید بیسموتوز فقط می تواند در اسید هالوژن به جز اسید هیدروفلوئوریک، محلول مخلوط اسید سولفوریک رقیق و هالید آلکالن حل شود
[ترجمه گوگل]کدام بی قاعده نشان می دهد که سولفید بیسموتوز فقط می تواند در اسید هالوژن به جز اسید هیدروفلوئوریک، محلول مخلوط اسید سولفوریک رقیق و هالید آلکالن حل شود
9. It was immediately and indubitably apparent that I had interrupted a scene of lovers.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله معلوم شد که من صحنه عشاق را قطع کرده بودم
[ترجمه گوگل]بلافاصله و ظاهرا آشکار شد که من صحنه ای از عاشقان را قطع کردم
[ترجمه گوگل]بلافاصله و ظاهرا آشکار شد که من صحنه ای از عاشقان را قطع کردم
10. He was, indubitably, the most suitable candidate.
[ترجمه ترگمان]او بدون شک مناسب ترین نامزد بود
[ترجمه گوگل]او، بدون شک، نامزد مناسب بود
[ترجمه گوگل]او، بدون شک، نامزد مناسب بود
11. Indubitably, in order to achieve this goal we have to continue practise Object - Oriented design .
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به این هدف باید به طراحی شی گرا ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]به طور انحصاری، برای رسیدن به این هدف، ما باید تمرین شیء گرا طراحی کنیم
[ترجمه گوگل]به طور انحصاری، برای رسیدن به این هدف، ما باید تمرین شیء گرا طراحی کنیم
12. Indubitably, something of moment happened.
[ترجمه ترگمان] Indubitably \"، یه اتفاقی افتاده\"
[ترجمه گوگل]بطور ناخودآگاه چیزی از لحظه اتفاق افتاده است
[ترجمه گوگل]بطور ناخودآگاه چیزی از لحظه اتفاق افتاده است
13. And trade unions, though obviously weakened by Thatcherism, are indubitably more popular institutions than they have been for decades.
[ترجمه ترگمان]و اتحادیه های کارگری، اگرچه ظاهرا توسط Thatcherism تضعیف شده اند، بدون شک بیش از چند دهه است که محبوب تر هستند
[ترجمه گوگل]و اتحادیه های صنفی، هرچند که به وضوح توسط تاچریسم تضعیف می شوند، نهادهای ناخودآگاه بیشتر محبوب هستند، تا آنجایی که در دهه ها بوده اند
[ترجمه گوگل]و اتحادیه های صنفی، هرچند که به وضوح توسط تاچریسم تضعیف می شوند، نهادهای ناخودآگاه بیشتر محبوب هستند، تا آنجایی که در دهه ها بوده اند
14. However, in two cantatas in book 3 allusive figuration recurs in a manner that indubitably aids the drama.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در دو cantatas در کتاب ۳ allusive figuration به شیوه ای که بدون شک به درام کمک می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در دو کانتواقع در کتاب 3، ضرب المثل، به طرزی متداول است که به ظاهر کمک می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، در دو کانتواقع در کتاب 3، ضرب المثل، به طرزی متداول است که به ظاهر کمک می کند
پیشنهاد کاربران
بدون شک ، بدون تردید
کلمات دیگر: