کلمه جو
صفحه اصلی

norseman


(عهد باستان) اسکاندیناوی، اهل کشورهای اسکاندیناوی (northman هم می نویسند)، northman اسکاندیناوی باستانی

انگلیسی به فارسی

( northman ) اسکاندیناوی باستانی


اماامان، اسکاندیناوی باستانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Norsemen
• : تعریف: a member of one of the ancient Scandinavian peoples, esp. of Norway or its colonies; Northman.

• norwegian person; scandinavian person

جملات نمونه

1. A corner pub, the Norseman, had been packed with arty young people on the Saturday night.
[ترجمه ترگمان]یک کافه گوشه، کافه Norseman پر شده بود و افراد جوان و arty در شنبه شب جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]یک ناهار گوشه ای، Norseman، در روز شنبه شب با جوانان آرتی بسته شد

2. Before the Norseman, Red Lake was an isolated mining community.
[ترجمه ترگمان]قبل از the، دریاچه قرمز یک جامعه معدنی منزوی بود
[ترجمه گوگل]قبل از Norseman، دریاچه قرمز یک جامعه معدن منفرد بود

3. Paramount in these operations was the Noorduyn Norseman.
[ترجمه ترگمان]شرکت پارامونت در این عملیات the Norseman بود
[ترجمه گوگل]Paramount در این عملیات Noorduyn Norseman بود

4. Floats were fitted to the Norseman on June 25 with the aircraft taxi-ing across the bay on June 2
[ترجمه ترگمان]این هواپیما در روز ۲۵ ژوئن با تاکسی هواپیما که در روز ۲ ژوئن در آن سوی خلیج حرکت می کرد، نصب شد
[ترجمه گوگل]شناورها در 25 ژوئن به Norseman نصب شده بودند و هواپیمای مسافربری در خلیج فارس در روز 2 ژوئن به پرواز در آمدند

5. Odd-Knut had a Viking shock of blond hair, but little other resemblance to the Hollywood Norseman.
[ترجمه ترگمان]عجیب و غریب، موهای بورش از موهای بلوند بود، اما شباهتی اندک به هالیوود Norseman داشت
[ترجمه گوگل]Odd Knut تا به حال شوک وایکینگ موهای بلوند، اما کمی مشابه دیگر از Norseman هالیوود

6. A blonde or red headed man was thought to resemble an enemy Norseman and so was discouraged!
[ترجمه ترگمان]یک مرد مو بور یا مو قرمز فکر می کرد که به دشمن دشمن شباهت دارد، و از این رو دلسرد شد!
[ترجمه گوگل]یک مرد بلوند یا قرمز به نظر می رسید مثل یک دشمن Norseman بود و بنابراین دلسرد شد!

پیشنهاد کاربران

مردم نروژ
اهل نروژ


کلمات دیگر: