صنعتی شدن
industrialise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• develop industry; become industrial; make industrial, bring large numbers of industries into an area (also industrialize)
جملات نمونه
1. The country has been steadily industrialising.
[ترجمه ترگمان]کشور به طور یکنواخت ثابت شده است
[ترجمه گوگل]این کشور به طور پیوسته صنعتی شده است
[ترجمه گوگل]این کشور به طور پیوسته صنعتی شده است
2. Energy consumption rises as countries industrialise.
[ترجمه ترگمان]مصرف انرژی مثل کشورهای industrialise افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مصرف انرژی به عنوان صنعتی شدن کشور افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مصرف انرژی به عنوان صنعتی شدن کشور افزایش می یابد
3. Zimbabwe boasts Africa's most industrialised economy.
[ترجمه ترگمان]زیمبابوه به most اقتصادی آفریقا می بالد
[ترجمه گوگل]زیمبابوه دارای اقتصاد صنعتی پیشرفته آفریقا است
[ترجمه گوگل]زیمبابوه دارای اقتصاد صنعتی پیشرفته آفریقا است
4. They wanted to industrialise their nation.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند ملت خود را نابود کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند ملت خود را صنعتی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند ملت خود را صنعتی کنند
5. Rich industrialised countries have sown the seeds of global warming.
[ترجمه ترگمان]کشورهای غنی صنعتی بذر گرم شدن جهانی هوای کره زمین را زیر و رو کرده اند
[ترجمه گوگل]کشورهای صنعتی باشکوه دانه های گرمایش جهانی را کاشته اند
[ترجمه گوگل]کشورهای صنعتی باشکوه دانه های گرمایش جهانی را کاشته اند
6. Simultaneously, photography was both domesticated and industrialised.
[ترجمه ترگمان]همزمان، عکاسی هم اهلی و هم صنعتی بود
[ترجمه گوگل]همزمان، عکاسی هم اهلی و هم صنعتی شد
[ترجمه گوگل]همزمان، عکاسی هم اهلی و هم صنعتی شد
7. So it's perplexing to discover that cancer in industrialised countries is rising.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مشخص شد که سرطان در کشورهای صنعتی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که کشف می شود که سرطان در کشورهای صنعتی رشد می کند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که کشف می شود که سرطان در کشورهای صنعتی رشد می کند
8. It was becoming an industrialised society constituted by highly impersonal secondary relations.
[ترجمه ترگمان]این در حال تبدیل شدن به یک جامعه صنعتی بود که از طریق روابط بسیار غیر شخصی تشکیل می شد
[ترجمه گوگل]این تبدیل شدن به یک جامعه صنعتی بود که توسط روابط ثانویه غیرمستقیم تشکیل شده بود
[ترجمه گوگل]این تبدیل شدن به یک جامعه صنعتی بود که توسط روابط ثانویه غیرمستقیم تشکیل شده بود
9. The race begins again in the chilly, wet, industrialised north.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه دوباره در مناطق سرد، مرطوب و صنعتی شروع می شود
[ترجمه گوگل]مسابقه دوباره در شمال، سرد و مرطوب آغاز می شود
[ترجمه گوگل]مسابقه دوباره در شمال، سرد و مرطوب آغاز می شود
10. That is that industrialised agriculture in its current form is neither sustainable nor exportable to the Third World.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که کشاورزی صنعتی در شکل کنونی آن نه پایدار است و نه قابل صادرات به جهان سوم است
[ترجمه گوگل]این بدین معنی است که کشاورزی صنعتی در قالب فعلی نه پایدار و نه صادراتی به جهان سوم است
[ترجمه گوگل]این بدین معنی است که کشاورزی صنعتی در قالب فعلی نه پایدار و نه صادراتی به جهان سوم است
11. More chlorofluorocarbons must have been released in the industrialised north.
[ترجمه ترگمان]تعداد بیشتری از chlorofluorocarbons باید در شمال صنعتی در حال انتشار باشند
[ترجمه گوگل]بیشتر کلروفلوئوروکربن ها باید در شمال صنعتی تولید شوند
[ترجمه گوگل]بیشتر کلروفلوئوروکربن ها باید در شمال صنعتی تولید شوند
12. What is the expected response of farmers in industrialised countries to sustainable agriculture?
[ترجمه ترگمان]واکنش مورد انتظار کشاورزان در کشورهای صنعتی به کشاورزی پایدار چیست؟
[ترجمه گوگل]انتظار پاسخ کشاورزان در کشورهای صنعتی به کشاورزی پایدار چیست؟
[ترجمه گوگل]انتظار پاسخ کشاورزان در کشورهای صنعتی به کشاورزی پایدار چیست؟
13. With swift action and investment from all the industrialised nations, acid rain could become a thing of the past.
[ترجمه ترگمان]با اقدام سریع و سرمایه گذاری از تمام کشورهای صنعتی، باران اسیدی می تواند به یک چیز گذشته تبدیل شود
[ترجمه گوگل]باران اسیدی بارها و بارها می تواند در گذشته و با اقدام سریع و سرمایه گذاری از همه کشورهای صنعتی منجر شود
[ترجمه گوگل]باران اسیدی بارها و بارها می تواند در گذشته و با اقدام سریع و سرمایه گذاری از همه کشورهای صنعتی منجر شود
14. As countries industrialise and diversify, their exports grow, which sometimes results in a trade surplus.
[ترجمه ترگمان]همانطور که کشورها industrialise و متنوع هستند، صادرات آن ها رشد می کند، که گاهی منجر به مازاد تجاری می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان کشورهای صنعتی سازی و تنوع، صادرات آنها رشد می کند، که گاهی منجر به مازاد تجاری می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان کشورهای صنعتی سازی و تنوع، صادرات آنها رشد می کند، که گاهی منجر به مازاد تجاری می شود
15. Mr Saran is merely defending India's right to industrialise.
[ترجمه ترگمان]آقای Saran صرفا از حق هند به industrialise دفاع می کند
[ترجمه گوگل]آقای ساران صرفا از حق هند برای صنعتی شدن دفاع می کند
[ترجمه گوگل]آقای ساران صرفا از حق هند برای صنعتی شدن دفاع می کند
پیشنهاد کاربران
( فعل ) : صنعتی سازی کردن
کلمات دیگر: