کلمه جو
صفحه اصلی

outside of


1- خارج، بیرون، در بیرون، بیرون از 2- (عامیانه) به جز، به غیر

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: with the exception of.
مترادف: aside from, besides, except, excepting, excluding, saving
مشابه: beyond, save

- Outside of my friends, no one knows.
[ترجمه ترگمان] ، بیرون از دوستام هیچ کس نمی دونه
[ترجمه گوگل] خارج از دوستان من، هیچکس نمی داند

• outside; other than
if you are outside of a place, area, or country, you are not in it.
outside of is used to introduce the only thing or person that prevents your main statement from being completely true.

جملات نمونه

1. There's some rotting woodwork on the outside of the house that we need to replace.
[ترجمه ترگمان]مقداری چوب پوسیده در بیرون خانه هست که باید جایگزین آن بشویم
[ترجمه گوگل]در خارج از خانه برخی از محصولات پوسیدگی وجود دارد که ما باید جایگزین کنیم

2. The security staff can see all the outside of the building on their CCTV monitors.
[ترجمه ترگمان]پرسنل امنیتی می توانند تمام خارج از ساختمان را بر روی نمایشگرهای their ببینند
[ترجمه گوگل]کارکنان امنیتی می توانند تمام ساختمان های خارج از ساختمان را بر روی مانیتورهای دوربین مدار بسته خود ببینند

3. The outside of the house needs painting.
[ترجمه ترگمان]بیرون خانه به نقاشی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]خارج از خانه نیاز به نقاشی دارد

4. The outside of an orange is bitter, but the inside is sweet.
[ترجمه ترگمان]بیرون یک پرتقال تلخ است، اما درون آن شیرین است
[ترجمه گوگل]خارج از نارنجی تلخ است، اما داخل شیرین است

5. The outside of the house is painted white.
[ترجمه ترگمان]بیرون خانه رنگ سفید دارد
[ترجمه گوگل]خارج از خانه رنگ سفید است

6. The outside of the house was beginning to look shabby.
[ترجمه ترگمان]بیرون خانه کم کم خسته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در خارج از خانه شروع به زخم شدن کرد

7. Outside of her window the stream gurgled over the rocks.
[ترجمه ترگمان]بیرون از پنجره جریان آب از روی صخره ها به صدا درمی آمد
[ترجمه گوگل]در خارج از پنجره، جریان بیش از سنگ ها گول زد

8. Outside of us three, no one knows anything about the problem, yet.
[ترجمه ترگمان]بیرون از هر سه، کسی چیزی در مورد مشکل نمیدونه، با این حال
[ترجمه گوگل]در خارج از ما سه نفر، هیچ کس در مورد مشکل هیچ چیز نمی داند، با این حال

9. The little time I had outside of school was taken up with work.
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی که بیرون مدرسه از مدرسه بیرون بودم، کارم با کار بود
[ترجمه گوگل]زمان کمی که خارج از مدرسه بودم با کار کار کردم

10. They set to work to paint the outside of the building.
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به کار کردند تا بیرون ساختمان را رنگ کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند خارج از ساختمان را نقاشی کنند

11. The outside of the house was painted white.
[ترجمه ترگمان]بیرون خانه سفید رنگ شده بود
[ترجمه گوگل]خارج از خانه رنگ سفید بود

12. Several people were standing in the hallway outside of his room.
[ترجمه ترگمان]چند نفر در راهرو جلوی اتاقش ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]چند نفر در راهرو در خارج از اتاق ایستاده بودند

13. Outside of love, the best thing you can give a child is attention.
[ترجمه ترگمان]خارج از عشق، بهترین کاری که می توانید به کودک بدهید، توجه است
[ترجمه گوگل]خارج از عشق، بهترین چیزهایی که می توانید به یک کودک بدهید، توجه است

14. Most of the dirt was on the outside of the tinted glass.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کثافت بیرون شیشه رنگی بود
[ترجمه گوگل]بیشتر خاک ها در خارج از شیشه ای رنگ شده بودند


کلمات دیگر: