کلمه جو
صفحه اصلی

overabundance


وفور بیش از حد، بیش فراوانی، بیش زیادی، بیش زیادی an overabundance of lazy workers فراوانی بیش از حد کارگران تنبل

انگلیسی به فارسی

وفور بیش از حد، بیش فراوانی، بیش زیادی


فراوانی


انگلیسی به انگلیسی

• excessive amount, excess; profusion; surfeit

اسم ( noun )
مشتقات: overabundant (adj.), overabundantly (adv.)
• : تعریف: an excessive quantity or amount; more than is needed; surfeit.
مترادف: excess, glut, oversupply, plethora, redundancy, superfluity, surfeit, surplus
مشابه: overflow, overload, profusion

- Bread and flour prices fell that year when there was an overabundance of wheat.
[ترجمه ترگمان] قیمت نان و آرد در همان سالی که بیش از حد گندم وجود داشت کاهش یافت
[ترجمه گوگل] در سال گذشته قیمت نان و آرد کاهش یافت و بیش از حد گندم بود

مترادف و متضاد

excess


Synonyms: embarrassment of riches, glut, nimiety, overflow, overkill, overmuch, oversupply, plethora, profusion, superabundance, superfluity, surfeit, surplus, surplusage, too much


Antonyms: lack, need, scarcity, want


جملات نمونه

1. an overabundance of lazy workers
فراوانی بیش از حد کارگران تنبل

2. This book will delight readers who crave an overabundance of historical fact.
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانندگان را خرسند خواهد کرد که مشتاق فراوانی واقعیت تاریخی هستند
[ترجمه گوگل]این کتاب خوانندهانی است که بیش از حد از واقعیت تاریخی راضی هستند

3. Besides the over-abundance of grease, pores can also become blocked by dead skin cells through an acceleration in cell production.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر مقدار زیادی چربی، منافذ با شتاب در تولید سلول توسط سلول های مرده پوست مسدود می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر بیش از حد فراوان از روغن، منافذ نیز می تواند توسط سلول های پوست مرده توسط شتاب در تولید سلول مسدود شده است

4. As the churning mass swelled within him his resilient Goblin digestive system got to work on the over-abundance of raw material.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که توده churning در درونش رشد کرد، سیستم گوارشی resilient او توانست بر روی مقدار زیادی مواد خام کار کند
[ترجمه گوگل]همانطور که جرم جاری شدن در داخل آن افزایش می یابد، دستگاه گوارش Goblin خود را در معرض فراوان مواد اولیه قرار می دهد

5. The main reason, without a doubt, was the over-abundance of manpower.
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی، بدون شک بیش از حد نیروی انسانی بود
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی، بدون شک، بیش از حد فراوانی نیروی انسانی بود

6. An overabundance of Noggin seemed to cause stem cells to wear themselves out, threatening their ability to make additional neurons in the future.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید بیش از بیش از حد of باعث می شود سلول های بنیادی خودشان را بیرون بکشند و توانایی خود برای ایجاد نورون های دیگر در آینده را تهدید کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بیش از حد Noggin باعث می شود که سلول های بنیادی خود را از دست بدهند و تهدید توانایی آنها در ایجاد نورون های اضافی در آینده است

7. In early brain development, there is an overabundance of unspecified connections between neurons.
[ترجمه ترگمان]در رشد اولیه مغز، زیاد بودن اتصالات نامشخص میان نورون ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدای توسعه مغز، فراوانی ارتباطات نامشخص بین نورون ها وجود دارد

8. Water resources overabundance or shortage will result in crisis.
[ترجمه ترگمان]کمبود منابع آب و یا کمبود آب منجر به بروز بحران خواهد شد
[ترجمه گوگل]فراوانی یا کمبود منابع آب منجر به بحران خواهد شد

9. An overabundance of omega-6 fats can also produce inflammation in other areas of the body that increase risk for heart disease, stroke and dementia.
[ترجمه ترگمان]زیاد بودن چربی های امگا ۶ نیز می تواند منجر به التهاب در مناطق دیگر بدن شود که خطر ابتلا به بیماری های قلبی، سکته و جنون را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]بیش از حد مقدار چربی های امگا 6 همچنین می تواند باعث التهاب در مناطق دیگر بدن شود که باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی، سکته مغزی و زوال عقل می شود

10. Unless you have an overabundance of time and patience, keep your distance.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه زمان زیادی داشته باشی و صبر داشته باشی و فاصله خود را حفظ کنی
[ترجمه گوگل]مگر اینکه بیش از حد زمان و صبر داشته باشید فاصله خود را حفظ کنید

11. Already there an overabundance of engineers, lawyers, accountants, and other specialists.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیش از حد زیادی مهندس، وکلا، حسابداران و دیگر متخصصان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیش از حد از مهندسین، وکلا، حسابداران و دیگر متخصصان وجود دارد

12. I was told in the third grade that I had an overabundance of original sin.
[ترجمه ترگمان]من به کلاس سوم گفتم که من یه گناه بزرگ دارم
[ترجمه گوگل]من در کلاس سوم گفته شد که من بیش از اندازه گناه اصلی را داشته ام

13. From the 1920 s through the 1980 s, America's agricultural problem was overabundance.
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۸۰ مشکل کشاورزی آمریکا زیاد شد
[ترجمه گوگل]از دهه 1920 تا 1980، مشکلات کشاورزی آمریکا بیش از حد بود

14. Minneapolis, which was the first city this season, seemed to have an overabundance of untalented people.
[ترجمه ترگمان]\"مینیاپولیس\" که اولین شهر در این فصل بود به نظر می رسید بیش از حد مردم untalented را داشته باشد
[ترجمه گوگل]مینیاپولیس، که اولین شهر این فصل بود، به نظر می رسید بیش از حد مردم بی اهمیت است

an overabundance of lazy workers

فراوانی بیش از حد کارگران تنبل


پیشنهاد کاربران

مقادیر انبوه

فراوانی بیش از حد


کلمات دیگر: