کلمه جو
صفحه اصلی

not nearly


اصلا، بهیچ وجه

انگلیسی به انگلیسی

• compares poorly with, does not meet expectations

جملات نمونه

1. She's not nearly as beautiful as you said she was.
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه تو زیبا نیست
[ترجمه گوگل]او تقریبا به همان اندازه که شما گفتید او نیست

2. We've saved some money, but it's not nearly enough .
[ترجمه ترگمان]ما مقداری پول پس انداز کردیم، اما به اندازه کافی نیست
[ترجمه گوگل]ما برخی از پول را نجات دادیم، اما تقریبا کافی نیست

3. There's not nearly enough food for all these people!
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی غذای کافی برای این مردم نداریم!
[ترجمه گوگل]غذای تقریبا کافی برای همه این افراد وجود ندارد!

4. He's not nearly as good-looking as his brother.
[ترجمه ترگمان]به اندازه برادرش خوش قیافه نیست
[ترجمه گوگل]او به اندازه برادرش تقریبا به اندازه خوب نیست

5. Minerals in general are not nearly so well absorbed as other nutrients.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی به طور کلی به اندازه مواد مغذی دیگر جذب نشده اند
[ترجمه گوگل]مواد معدنی به طور کلی به عنوان مواد مغذی دیگر جذب نمی شوند

6. He's not nearly such a good writer as he's cracked up to be.
[ترجمه ترگمان]او تا به حال چنین نویسنده خوبی نیست
[ترجمه گوگل]او تا به حال چنین نویسنده خوبی نداشته است، زیرا او تا به حال ترک خورده است

7. Tom has not nearly corrected his shortcomings in work.
[ترجمه ترگمان]تام هنوز کاستی های خود را در کار تصحیح نکرده است
[ترجمه گوگل]تام تقریبا کاستی هایش در کار را تصحیح نکرده است

8. It's not nearly as hot as last year.
[ترجمه ترگمان]تقریبا به اندازه یک سال پیش گرم نیست
[ترجمه گوگل]این تقریبا به همان اندازه سال گذشته نیست

9. What people believe is not nearly as important as how they behave and live in life. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]چیزی که مردم بر آن باور دارند، به اندازه نحوه رفتار آن ها و زندگی در زندگی مهم نیست دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]آنچه مردم بر این باورند، تقریبا مهم نیستند که چگونه آنها در زندگی رفتار و زندگی می کنند دکتر T P Chia

10. He is very open, not nearly as controlled as Lucy Snowe, who restrains herself constantly.
[ترجمه ترگمان]او بسیار صریح است، نه به همان اندازه که لوسی اسنو کنترل می کند، که همیشه جلوی خودش را می گیرد
[ترجمه گوگل]او بسیار باز است، و نه تقریبا به عنوان لوسی برونو کنترل، که خود را به طور مداوم restrays

11. Laws controlling the emission of greenhouse gases are not nearly tight enough.
[ترجمه ترگمان]قوانینی که کنترل انتشار گازهای گلخانه ای را کنترل می کنند به اندازه کافی محکم نیستند
[ترجمه گوگل]قوانین کنترل انتشار گازهای گلخانه ای تقریبا کافی نیست

12. They say he is not nearly as meddlesome as we all might suspect.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که او به اندازه همه ما مظنون نیست
[ترجمه گوگل]آنها می گویند او تقریبا به عنوان مداخله ای نیست، زیرا همه ما ممکن است مشکوک باشیم

13. The short answer is yes, some but not nearly enough.
[ترجمه ترگمان]پاسخ کوتاه بله است، اما نه به اندازه کافی
[ترجمه گوگل]پاسخ کوتاه بله، برخی است اما تقریبا کافی نیست

14. A handsome fellow, but not nearly as handsome as Nevil.
[ترجمه ترگمان]آدم جذابی است، اما نه به خوشگلی Nevil
[ترجمه گوگل]یک شخص خوش تیپ، اما تقریبا به عنوان خوش تیپ به عنوان Nevil

15. Prevention is not nearly as attractive to politicians as is a visible response to crisis.
[ترجمه ترگمان]پیش گیری به همان اندازه که برای سیاستمداران جذابیت دارد، واکنش آشکار به بحران نیست
[ترجمه گوگل]پیشگیری برای سیاستمداران تقریبا به همان اندازه جذاب است که پاسخ قابل ملاحظه ای به بحران است


کلمات دیگر: