مراقبه
meditatively
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• contemplatively, reflectively; musingly; in a meditative manner
جملات نمونه
1. Martin rubbed his chin meditatively.
[ترجمه ترگمان]مارتین متفکرانه چانه اش را مالید
[ترجمه گوگل]مارتین چانه خود را به طرز وحشیانه چسبیده بود
[ترجمه گوگل]مارتین چانه خود را به طرز وحشیانه چسبیده بود
2. As he mumbles meditatively he looks at me with the softest, the most insidious smile.
[ترجمه ترگمان]همچنان که زمزمه می کند با ملایمت به من نگاه می کند، the لبخند موذیانه
[ترجمه گوگل]همانطور که او به طرز وحشیانه گریه می کند، او به من نگاه می کند که نرمترین، لبخند محرمانه ترین است
[ترجمه گوگل]همانطور که او به طرز وحشیانه گریه می کند، او به من نگاه می کند که نرمترین، لبخند محرمانه ترین است
3. "Well, " said the foreman, scratching his ear meditatively, "we do need a stitcher. We like experienced help, though.
[ترجمه ترگمان]سرکارگر با لحنی اندیش ناک گوش خود را خاراند و گفت: \" \" خوب، ما به a نیاز داریم \" با این حال، ما از کمک با تجربه لذت می بریم
[ترجمه گوگل]'خب، گفت:' کارشناسی ارشد، به طرز محسوسی از گوشش خراشیده، 'ما نیاز به یک چاقو داریم هرچند ما از تجربه با تجربه لذت می بریم
[ترجمه گوگل]'خب، گفت:' کارشناسی ارشد، به طرز محسوسی از گوشش خراشیده، 'ما نیاز به یک چاقو داریم هرچند ما از تجربه با تجربه لذت می بریم
4. The old man looked meditatively at the darts board.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد اندیش ناک به صفحه دارت نگاه کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد به طرز وحشیانه ای در هیئت مدیره دارت نگاه کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد به طرز وحشیانه ای در هیئت مدیره دارت نگاه کرد
5. " Well,'said the foreman, scratching his ear meditatively, " we do need a stitcher.
[ترجمه ترگمان]سرکارگر با لحنی اندیش ناک گوشش را خاراند و گفت: خوب، دوز stitcher لازم داریم
[ترجمه گوگل]'خب، گفت:' کارشناسی ارشد، به طرز محسوسی از گوشش خراشیده، 'ما نیاز به یک چاقو داریم
[ترجمه گوگل]'خب، گفت:' کارشناسی ارشد، به طرز محسوسی از گوشش خراشیده، 'ما نیاز به یک چاقو داریم
6. But at this point Stane scratched his ear meditatively.
[ترجمه ترگمان]اما در این لحظه با حالتی اندیش ناک گوشش را خاراند
[ترجمه گوگل]اما در این لحظه Stane گوشش را به طرز محرمانه خراشیده کرد
[ترجمه گوگل]اما در این لحظه Stane گوشش را به طرز محرمانه خراشیده کرد
کلمات دیگر: