بطور غیر موثر، بی انکه اثری داشته باشد، بیهوده
ineffectively
بطور غیر موثر، بی انکه اثری داشته باشد، بیهوده
انگلیسی به فارسی
ناکارآمدی
انگلیسی به انگلیسی
• inefficiently; unproductively, fruitlessly; ineffectually; incompetently
جملات نمونه
1. The windscreen wipers trudge sluggishly and ineffectively through the water, bringing visibility down to a few feet.
[ترجمه ترگمان]برف پاک کن شیشه جلوی اتومبیل به کندی و کندی به کندی پیش می رود و از میان آب عبور می کند
[ترجمه گوگل]برف پاک کن شیشه جلو پنجره ها را به آرامی و بی اثر می کند و باعث می شود تا یک پا به چندین کیلومتر برسد
[ترجمه گوگل]برف پاک کن شیشه جلو پنجره ها را به آرامی و بی اثر می کند و باعث می شود تا یک پا به چندین کیلومتر برسد
2. The fact that these understandings are incomplete or ineffectively explained arises because of our intermediate stage of knowledge.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که این درک ناقص است یا ineffectively توضیح داده می شود به دلیل مرحله میانی دانش است
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که این تفاسیر ناقص و یا بیفایده توضیح داده شده است به دلیل مرحله نیمه متوسط دانش ما
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که این تفاسیر ناقص و یا بیفایده توضیح داده شده است به دلیل مرحله نیمه متوسط دانش ما
3. Often we think ineffectively because we take too limited a view.
[ترجمه ترگمان]اغلب ما به این مساله فکر می کنیم، چون ما بیش از حد یک دیدگاه را محدود می کنیم
[ترجمه گوگل]اغلب ما فکر می کنیم که بی فایده است زیرا دید ما بیش از حد محدود است
[ترجمه گوگل]اغلب ما فکر می کنیم که بی فایده است زیرا دید ما بیش از حد محدود است
4. Fault location in a neutral ineffectively grounded system when a single-phase-to-earth fault happened is a problem unsolved in the world.
[ترجمه ترگمان]وقوع خطا در یک سیستم خنثی ineffectively خنثی زمانی رخ می دهد که یک خطای یک - به زمین یک مساله حل نشده در جهان است
[ترجمه گوگل]محل ناهماهنگی در یک سیستم بی ثبات بی اثر، زمانی که خطای تک فاز به زمین رخ داده است یک مشکل حل نشده در جهان است
[ترجمه گوگل]محل ناهماهنگی در یک سیستم بی ثبات بی اثر، زمانی که خطای تک فاز به زمین رخ داده است یک مشکل حل نشده در جهان است
5. He dealt with the problem rather ineffectively.
[ترجمه ترگمان]او تا حدودی با مشکل برخورد کرد
[ترجمه گوگل]او با مشکل مواجه شد و نه به طور موثری
[ترجمه گوگل]او با مشکل مواجه شد و نه به طور موثری
6. It is an important research subject neutral ineffectively grounded systems that detecting the ground fault accurately.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع تحقیقاتی مهم در مورد سیستم های مبتنی بر neutral است که خطای زمین را به طور دقیق تشخیص می دهند
[ترجمه گوگل]این یک موضوع مهم تحقیقاتی است که سیستم های مبتنی بر بی ثبات و پایدار است که به طور دقیق تشخیص نقص زمین را دارند
[ترجمه گوگل]این یک موضوع مهم تحقیقاتی است که سیستم های مبتنی بر بی ثبات و پایدار است که به طور دقیق تشخیص نقص زمین را دارند
7. So i ran up and wacked mobs ineffectively with my tree branch arms.
[ترجمه ترگمان]بنابراین من دویدم و wacked را با شاخه درختی بالا کشیدم
[ترجمه گوگل]بنابراین من فرار کردم و خندوانه های نابجا را با اسلحه شاخه های درختانم بی فایده می دانم
[ترجمه گوگل]بنابراین من فرار کردم و خندوانه های نابجا را با اسلحه شاخه های درختانم بی فایده می دانم
8. Eurozone policymakers continue to wrestle ineffectively with their own still-escalating debt crisis.
[ترجمه ترگمان]سیاست گذاران منطقه یورو همچنان با بحران بدهی های روبه افزایش خود دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]سیاست گذاران منطقه یورو همچنان به طور موثری با بحران بدهی های خود همچنان رو به رو هستند
[ترجمه گوگل]سیاست گذاران منطقه یورو همچنان به طور موثری با بحران بدهی های خود همچنان رو به رو هستند
9. Busying ineffectively, but no one opened their eyes and open their own thinking.
[ترجمه ترگمان]اما کسی چشمانش را باز نکرد و فکر خود را باز کرد
[ترجمه گوگل]مشغول به کار ناکارآمدی، اما هیچکس چشمان خود را باز نمی کند و تفکر خود را باز می کند
[ترجمه گوگل]مشغول به کار ناکارآمدی، اما هیچکس چشمان خود را باز نمی کند و تفکر خود را باز می کند
10. Is it being ignored, neglected, or ineffectively addressed by existing processes, systems, or services?
[ترجمه ترگمان]آیا نادیده گرفته، غفلت شده یا مورد توجه قرار گرفته توسط فرایندها، سیستم ها و یا خدمات موجود است؟
[ترجمه گوگل]آیا این فرایندهای موجود، سیستم ها یا خدمات نادیده گرفته می شود، نادیده گرفته می شود و یا به طور نامناسبی حل می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا این فرایندهای موجود، سیستم ها یا خدمات نادیده گرفته می شود، نادیده گرفته می شود و یا به طور نامناسبی حل می شود؟
11. In almost all businesses and institutions, work and the workers that do it are organized ineffectively.
[ترجمه ترگمان]تقریبا تمام تجارت ها و موسسات، کار و کارگران که این کار را انجام می دهند ineffectively سازمان دهی شده اند
[ترجمه گوگل]در تقریبا تمام مشاغل و موسسات، کار و کارگران که این کار را انجام می دهند، بی فایده عمل می کنند
[ترجمه گوگل]در تقریبا تمام مشاغل و موسسات، کار و کارگران که این کار را انجام می دهند، بی فایده عمل می کنند
12. Half the line managers interviewed thought Opportunity 2000 had been communicated ineffectively or not at all.
[ترجمه ترگمان]نیمی از مدیران خط مصاحبه با عنوان فرصت ۲۰۰۰، ineffectively و یا اصلا ارتباطی نداشتند
[ترجمه گوگل]نیمی از مدیران خطاب مصاحبه می کنند که Opportunity 2000 به طور ناکارآمد یا در همه موارد ناقص بوده است
[ترجمه گوگل]نیمی از مدیران خطاب مصاحبه می کنند که Opportunity 2000 به طور ناکارآمد یا در همه موارد ناقص بوده است
13. Imagine a car that has a clogged fuel filter: thefuel (our energy) can't get to where it needs to go quickly and smoothly, andthe car performs inefficiently and ineffectively.
[ترجمه ترگمان]ماشینی را تصور کنید که فیلتر سوخت مسدود کننده دارد: thefuel (انرژی ما)نمی تواند به جایی که نیاز دارد به سرعت و به آرامی حرکت کند، و همچنین خودرو ناکارآمد و نامناسب عمل می کند
[ترجمه گوگل]تصور کنید یک ماشین با یک فیلتر سوخت مسدود شده است: سوخت (انرژی ما) نمی تواند به جایی که نیاز دارد به سرعت و به راحتی حرکت کند و ماشین ناکارآمد و بی اثر است
[ترجمه گوگل]تصور کنید یک ماشین با یک فیلتر سوخت مسدود شده است: سوخت (انرژی ما) نمی تواند به جایی که نیاز دارد به سرعت و به راحتی حرکت کند و ماشین ناکارآمد و بی اثر است
14. Then you should study it to see where you're spending time ineffectively.
[ترجمه ترگمان]پس باید آن را مطالعه کنید تا ببینید در کجا زمان صرف می کنید
[ترجمه گوگل]سپس شما باید آن را مطالعه کنید تا ببینید که در آن زمان صرف زمان ناکارآمدی کنید
[ترجمه گوگل]سپس شما باید آن را مطالعه کنید تا ببینید که در آن زمان صرف زمان ناکارآمدی کنید
کلمات دیگر: