• repeatedly, over and over, many times
over and again
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Over and again we heard the cry from the hut on the hill.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها صدای گریه اش از کلبه روی تپه را شنیدیم
[ترجمه گوگل]بارها و بارها گریه را از کلبه بر روی تپه شنیده ایم
[ترجمه گوگل]بارها و بارها گریه را از کلبه بر روی تپه شنیده ایم
2. I've failed over and again in my life.
[ترجمه ترگمان]من بارها و بارها توی زندگیم شکست خوردم
[ترجمه گوگل]بارها و بارها در زندگی ام شکست خورده ام
[ترجمه گوگل]بارها و بارها در زندگی ام شکست خورده ام
3. I see a handful of people getting thanks over and again, I imagine there's limited participation so far but how does the algorithm determine whose tips to accept and whose not to?
[ترجمه ترگمان]من تعدادی از افراد را می بینم که از بارها و بارها تشکر می کنند، من تصور می کنم مشارکت محدودی وجود دارد، اما این الگوریتم چگونه تعیین می کند که tips چه کسی را بپذیرد و چه کسی را نبیند؟
[ترجمه گوگل]من چندین نفر را می بینم که بارها و بارها از من تشکر می کنند، تصور می کنم تا کنون مشارکت محدودی وجود دارد اما چگونه الگوریتم تعیین می کند که کدام راهنمایی برای پذیرفتن چه کسی است؟
[ترجمه گوگل]من چندین نفر را می بینم که بارها و بارها از من تشکر می کنند، تصور می کنم تا کنون مشارکت محدودی وجود دارد اما چگونه الگوریتم تعیین می کند که کدام راهنمایی برای پذیرفتن چه کسی است؟
4. Asking the same question over and again.
[ترجمه ترگمان]و باز هم از همان سوال پرسید:
[ترجمه گوگل]پرسیدن همان سوال دوباره و دوباره
[ترجمه گوگل]پرسیدن همان سوال دوباره و دوباره
5. I have seen it happen over and again throughout my Christian walk.
[ترجمه ترگمان]من شاهد بودم که این اتفاق بارها و بارها در طول پیاده روی مسیحیت اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]من شاهد آن بوده ام که بارها و بارها در سراسر راه رفتن مسیحی من اتفاق افتاده است
[ترجمه گوگل]من شاهد آن بوده ام که بارها و بارها در سراسر راه رفتن مسیحی من اتفاق افتاده است
6. The performance was warmly applauded and cheered over and again by the audience.
[ترجمه ترگمان]نمایش به گرمی مورد تحسین و تشویق حضار قرار گرفت
[ترجمه گوگل]عملکرد به شدت مورد تحسین و تشویق مخاطبان قرار گرفت
[ترجمه گوگل]عملکرد به شدت مورد تحسین و تشویق مخاطبان قرار گرفت
7. He did not object to explaining a problem over and again.
[ترجمه ترگمان]او اعتراضی نکرد که مساله را بارها و بارها توضیح دهد
[ترجمه گوگل]او به توضیح مشکل یک بار دیگر نگفت
[ترجمه گوگل]او به توضیح مشکل یک بار دیگر نگفت
8. Over and again, the nation has got involved in foreign wars.
[ترجمه ترگمان]این کشور بارها و بارها درگیر جنگ های خارجی شده است
[ترجمه گوگل]بار دیگر، ملت در جنگ های خارجی دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]بار دیگر، ملت در جنگ های خارجی دخیل بوده است
9. No matter what, remind yourself over and again that you can handle it!
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چی، به خودت یادآوری کنی که میتونی از پسش بر بیای
[ترجمه گوگل]مهم نیست که، دوباره یادآوری کنید که می توانید آن را اداره کنید!
[ترجمه گوگل]مهم نیست که، دوباره یادآوری کنید که می توانید آن را اداره کنید!
10. He read it over and again carefully and later, he discovered that it was a book on magic.
[ترجمه ترگمان]او بارها و بارها آن را خواند و بعدا با دقت کشف کرد که این کتاب از جادو است
[ترجمه گوگل]او دوباره و با دقت بخواند و متوجه شد که این یک کتاب در مورد جادو بود
[ترجمه گوگل]او دوباره و با دقت بخواند و متوجه شد که این یک کتاب در مورد جادو بود
11. I do not like to repeat over and again another phrase we are friends.
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم دوباره تکرار کنم که ما با هم دوست هستیم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم دوباره و دوباره یک عبارت دیگر که ما دوست داریم تکرار کنیم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم دوباره و دوباره یک عبارت دیگر که ما دوست داریم تکرار کنیم
12. The idea is that large, complex systems are often made up of a single, simple shape repeated over and again.
[ترجمه ترگمان]ایده این است که سیستم های پیچیده و پیچیده اغلب از یک شکل ساده و ساده بارها و بارها تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]ایده این است که سیستم های بزرگ و پیچیده اغلب از یک شکل ساده و ساده تشکیل شده اند که بارها و بارها تکرار شده اند
[ترجمه گوگل]ایده این است که سیستم های بزرگ و پیچیده اغلب از یک شکل ساده و ساده تشکیل شده اند که بارها و بارها تکرار شده اند
13. If we don't [invest] we will see food crises like the one in 2007 repeated over and again.
[ترجمه ترگمان]اگر ما [ سرمایه گذاری ] نکنیم، بحران های غذایی مانند آنچه که در سال ۲۰۰۷ تکرار شد را خواهیم دید
[ترجمه گوگل]اگر ما [سرمایه گذاری] نکنیم، بحرانهای غذایی مانند سال 2007 را دوباره و دوباره تکرار خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]اگر ما [سرمایه گذاری] نکنیم، بحرانهای غذایی مانند سال 2007 را دوباره و دوباره تکرار خواهیم کرد
14. We replay the time or scene we"ve spent with that person over and over and again in our minds, remembering with memory. "
[ترجمه ترگمان]ما زمان یا صحنه ای را که با آن فرد و بارها و بارها در ذهنمان گذرانده بودیم، تکرار می کنیم و با خاطره به یاد می آوریم \"
[ترجمه گوگل]ما زمان و یا صحنه ای را که ما با آن شخص به سر می بریم بار دیگر و دوباره در ذهن ما بازی می کنیم، با یادآوری با حافظه '
[ترجمه گوگل]ما زمان و یا صحنه ای را که ما با آن شخص به سر می بریم بار دیگر و دوباره در ذهن ما بازی می کنیم، با یادآوری با حافظه '
کلمات دیگر: