کلمه جو
صفحه اصلی

mechanisation

انگلیسی به فارسی

مکانیزاسیون


انگلیسی به انگلیسی

• process of making something mechanical; replacement of human labor with machine labor (also mechanization)

جملات نمونه

1. We are speeding up the mechanisation of our agriculture.
[ترجمه ترگمان] ما داریم the رو با سرعت بالا می بریم
[ترجمه گوگل]ما مکانیزاسیون کشاورزی ما را سرعت می بخشیم

2. Mechanisation itself has, apart from the habitat changes it has induced, had little direct effect on birds in Sussex.
[ترجمه ترگمان]خود Mechanisation، صرف نظر از تغییرات سکونت گاه که آن را القا کرده است، تاثیر مستقیمی بر پرندگان در ساسکس دارد
[ترجمه گوگل]خود مکانیسم، به استثنای تغییرات زیستگاه آن باعث شده است، اثر مستقیم مستقیم بر روی پرندگان در ساسکس داشته است

3. Such mechanisation produces very consistent results throughout the year, but the cheeses often lack the authentic flavour of handmade varieties.
[ترجمه ترگمان]چنین mechanisation در طول سال نتایج بسیار ثابتی را تولید می کند، اما این پنیرها اغلب فاقد بوی معتبر انواع دست ساز هستند
[ترجمه گوگل]چنین مکانیزاسیون نتایج بسیار سازگار را در طول سال تولید می کند، اما این پنیرها اغلب فاقد عطر و طعم معتبر از انواع دست ساز هستند

4. The mechanisation of agriculture and industry is cutting work opportunities, so in many cases living standards are declining.
[ترجمه ترگمان]توسعه کشاورزی و صنعت فرصت های کاری را کاهش می دهد، بنابراین در بسیاری از موارد استانداردهای زندگی رو به کاهش است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون کشاورزی و صنعت، فرصت های شغلی را کاهش می دهد، بنابراین در بسیاری موارد، استانداردهای زندگی کاهش می یابد

5. This mechanisation helped the skilled workers to increase production rapidly and to produce the cloth more cheaply.
[ترجمه ترگمان]این mechanisation به کارگران ماهر کمک کرد تا به سرعت تولید را افزایش دهند و پارچه را ارزان تر تولید کنند
[ترجمه گوگل]این مکانیزاسیون به کارکنان ماهر کمک کرد تا سرعت تولید را افزایش دهند و پارچه را ارزان تر تولید کنند

6. Greater agricultural mechanisation has led to considerable modification of this landscape and larger arable fields now occur in the area.
[ترجمه ترگمان]توسعه کشاورزی بیشتر منجر به اصلاح قابل توجهی از این چشم انداز و زمین های زراعی بزرگ تر در حال حاضر در این منطقه شده است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون بزرگ کشاورزی منجر به اصلاح قابل توجهی از این چشم انداز و زمینه های زراعی بزرگتر در حال حاضر در منطقه رخ می دهد

7. Over the years, mechanisation has replaced hand labour for the larger acreage crops.
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها، mechanisation جایگزین نیروی کار برای محصولات کشاورزی بزرگ تر شده است
[ترجمه گوگل]در طول سالها، مکانیزاسیون کار دست را برای محصولات زراعی بزرگ جایگزین کرده است

8. The other extreme is minimal pruning and maximum mechanisation, which is only appropriate in regions with suitably large, flat vineyards.
[ترجمه ترگمان]extreme دیگر حداقل pruning و حداکثر mechanisation است که تنها در مناطقی با تاکستان های پهن و پهن مناسب است
[ترجمه گوگل]افراطی دیگر حداقل هرس و حداکثر مکانیزاسیون است که فقط در مناطق با تاکستان های مناسب و معقول تری مناسب است

9. Vocational education was bron because of the mechanisation in the morden time.
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت حرفه ای به سبب of در زمان morden به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]آموزش فنی حرفه ای به دلیل مکانیزاسیون در زمان مدون برون بود

10. There appears to be little mechanisation in this rural area.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد در این منطقه روستایی mechanisation کمی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد مکانیزاسیون کمی در این منطقه روستایی وجود دارد

11. But that is based on today's agriculture. Mechanisation and the consolidation of land plots will boost productivity, meaning that fewer farmers will be needed.
[ترجمه ترگمان]اما این امر مبتنی بر کشاورزی امروزی است Mechanisation و تثبیت توطئه های زمینی، بهره وری را افزایش داده و به این معنی است که کشاورزان کمتری مورد نیاز خواهند بود
[ترجمه گوگل]اما این بر اساس کشاورزی امروز است مکانیزاسیون و تثبیت توطئه های زمینی باعث افزایش بهره وری خواهد شد، به این معنی که کشاورزان کمتر مورد نیاز خواهند بود

12. With the increasing of military mechanisation and informatization, the military software has become indispensable component of weapon system and been widely used in the military affairs.
[ترجمه ترگمان]با افزایش of نظامی و informatization، نرم افزار نظامی جز لاینفک سیستم سلاح شده است و به طور گسترده در امور نظامی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]با افزایش مکانیزاسیون نظامی و اطلاع رسانی، نرم افزار نظامی جزء ضروری سیستم سلاح بوده و به طور گسترده ای در امور نظامی مورد استفاده قرار گرفته است

13. The industrial Revolution refers to the mechanisation of industry and the consequent changes in social and economic organization in Britain in the late 18th and early 19th centuries.
[ترجمه ترگمان]انقلاب صنعتی به the صنعت و تغییرات متعاقب در سازمان اجتماعی و اقتصادی در بریتانیا در اواخر سده ۱۸ و اوایل سده ۱۹ اشاره دارد
[ترجمه گوگل]انقلاب صنعتی به مکانیزاسیون صنعت و تغییرات آن در سازماندهی اجتماعی و اقتصادی در اواخر قرن 18 و اوایل قرن نوزدهم اشاره دارد

14. Mechanisation and the consolidation of land plots will boost productivity, meaning that fewer farmers will be needed.
[ترجمه ترگمان]Mechanisation و تثبیت توطئه های زمینی، بهره وری را افزایش داده و به این معنی است که کشاورزان کمتری مورد نیاز خواهند بود
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون و تثبیت توطئه های زمینی باعث افزایش بهره وری خواهد شد، به این معنی که کشاورزان کمتر مورد نیاز خواهند بود


کلمات دیگر: