(در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی
golden rule
(در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی
انگلیسی به فارسی
قانون طلایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a rule of conduct that is usu. phrased "Do unto others as you would have them do unto you".
• do unto others as you would have them do unto you, command based on sayings in the old and new testament
a golden rule is an important thing to remember to do in order to be successful at something.
a golden rule is an important thing to remember to do in order to be successful at something.
جملات نمونه
1. Hanson's golden rule is to add value to whatever business he buys.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی \"هانسون\" این است که به هر کاری که می خرد، ارزش اضافه کند
[ترجمه گوگل]حکومت طلایی Hanson این است که ارزش هر کسب و کاری که خریداری میکند، ارزش ببندد
[ترجمه گوگل]حکومت طلایی Hanson این است که ارزش هر کسب و کاری که خریداری میکند، ارزش ببندد
2. The golden rule when creating your design is: keep it simple.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی هنگام ایجاد طرح شما این است: ساده نگه دارید
[ترجمه گوگل]قانون طلایی هنگام ایجاد طرح شما این است: نگه داشتن آن ساده است
[ترجمه گوگل]قانون طلایی هنگام ایجاد طرح شما این است: نگه داشتن آن ساده است
3. Remember, when driving a car, the golden rule is never to take both hands off the steering wheel.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید، هنگام رانندگی یک اتومبیل، قانون طلایی هرگز نمی توانید هر دو دست را از فرمان اتومبیل بردارید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، هنگام رانندگی یک خودرو، قانون طلایی هرگز دست هر دو دست فرمان را نخواهد گرفت
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، هنگام رانندگی یک خودرو، قانون طلایی هرگز دست هر دو دست فرمان را نخواهد گرفت
4. The golden rule of cooking is to use fresh ingredients.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی پخت وپز استفاده از ترکیبات تازه است
[ترجمه گوگل]قانون طلایی پخت و پز این است که از مواد تازه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]قانون طلایی پخت و پز این است که از مواد تازه استفاده کنید
5. The golden rule for working in any factory is to observe its safety regulations.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی برای کار در هر کارخانه، رعایت مقررات ایمنی آن است
[ترجمه گوگل]قانون طلایی برای کار در هر کارخانه، رعایت مقررات ایمنی آن است
[ترجمه گوگل]قانون طلایی برای کار در هر کارخانه، رعایت مقررات ایمنی آن است
6. The golden rule in tennis is to keep your eye on the ball.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی تنیس، چشم شما را روی توپ نگه می دارد
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در تنیس این است که چشم خود را بر روی توپ حفظ کنید
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در تنیس این است که چشم خود را بر روی توپ حفظ کنید
7. The golden rule in playing tennis is to watch the ball closely.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی تنیس بازی کردن توپ را از نزدیک تماشا می کند
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در بازی تنیس این است که توپ را از نزدیک تماشا کنید
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در بازی تنیس این است که توپ را از نزدیک تماشا کنید
8. The golden rule is never to clean a valuable coin.
[ترجمه ترگمان]قاعده طلایی هرگز پاک کردن یک سکه با ارزش نیست
[ترجمه گوگل]حکومت طلایی هرگز یک سکه ارزشمند را تمیز نمی کند
[ترجمه گوگل]حکومت طلایی هرگز یک سکه ارزشمند را تمیز نمی کند
9. Remember the golden rule of legal PR-keep the client in the picture.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی روابط عمومی را به خاطر داشته باشید - مشتری را در تصویر نگه دارید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که حکومت طلایی PR قانونی - مشتری را در تصویر نگه دارید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که حکومت طلایی PR قانونی - مشتری را در تصویر نگه دارید
10. The first, golden rule is that children do not learn at an even pace.
[ترجمه ترگمان]اولین قانون طلایی این است که بچه ها حتی با سرعت یاد نمی گیرند
[ترجمه گوگل]اولین قاعده طلایی این است که کودکان با سرعت دریافت نمیکند
[ترجمه گوگل]اولین قاعده طلایی این است که کودکان با سرعت دریافت نمیکند
11. They discovered and applied the golden rule of leading change: Do unto yourself what you would have others do unto themselves.
[ترجمه ترگمان]آن ها قانون طلایی تغییرات عمده را کشف و به کار بردند: کاری را که دیگران برای خود خواهید داشت انجام دهید
[ترجمه گوگل]آنها قوانین طلایی تغییرات را کشف و اعمال کردند: به خودتان بسپارید که دیگران چه کارهایی با دیگران انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها قوانین طلایی تغییرات را کشف و اعمال کردند: به خودتان بسپارید که دیگران چه کارهایی با دیگران انجام می دهند
12. Again, the golden rule is only pick a cause that is dear to your heart.
[ترجمه ترگمان]باز هم قانون طلایی تنها دلیلی را انتخاب می کند که برای قلب شما گرامی است
[ترجمه گوگل]مجددا حکومت طلایی فقط یک دلیل را که عزیزترین قلب شماست انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]مجددا حکومت طلایی فقط یک دلیل را که عزیزترین قلب شماست انتخاب می کند
13. My golden rule of cooking is to use the best of fresh ingredients.
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی من استفاده از بهترین مواد اولیه است
[ترجمه گوگل]قانون طلایی من برای پخت و پز این است که از بهترین مواد تشکیل دهنده تازه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]قانون طلایی من برای پخت و پز این است که از بهترین مواد تشکیل دهنده تازه استفاده کنید
14. The golden rule is to use a drawing program which builds its image from instructions rather than individual dots.
[ترجمه ترگمان]قاعده طلایی استفاده از یک برنامه نقاشی است که تصویر خود را از دستورالعمل ها به جای نقاط مجزا می سازد
[ترجمه گوگل]قانون طلایی استفاده از یک برنامه رسم است که تصویر آن را از دستورالعمل ها به جای نقاط جداگانه ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]قانون طلایی استفاده از یک برنامه رسم است که تصویر آن را از دستورالعمل ها به جای نقاط جداگانه ایجاد می کند
پیشنهاد کاربران
هر چی برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند!
قانون اصلی
Main rule
Main rule
کلمات دیگر: