(بر روی چیزی) طاق هلالی زدن، طاق ضربی زدن، چیره بودن یا شدن، مسلط بودن یا شدن، اساسی بودن، طاق ضربی زدن the old bridge overarches the river پل قدیمی مانند یک هلال بر روی رودخانه قرار دارد چیره بودن یا شدن، اساسی بودن god's overarching power قدرت فراگیر خداوند the overarching idea of his essay اندیشهی اصلی مقالهی او
overarch
(بر روی چیزی) طاق هلالی زدن، طاق ضربی زدن، چیره بودن یا شدن، مسلط بودن یا شدن، اساسی بودن، طاق ضربی زدن the old bridge overarches the river پل قدیمی مانند یک هلال بر روی رودخانه قرار دارد چیره بودن یا شدن، اساسی بودن god's overarching power قدرت فراگیر خداوند the overarching idea of his essay اندیشهی اصلی مقالهی او
انگلیسی به فارسی
(بر روی چیزی) طاق هلالی زدن، طاق ضربی زدن
چیره بودن یا شدن، مسلط بودن یا شدن، اساسی بودن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overarches, overarching, overarched
حالات: overarches, overarching, overarched
• (1) تعریف: to form an arch over.
• (2) تعریف: to extend throughout, as an idea.
• form an arch; arch over
جملات نمونه
1. Trees overarched the road.
[ترجمه ترگمان]درختان در جاده حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]درختان جاده را برافراشته اند
[ترجمه گوگل]درختان جاده را برافراشته اند
2. A fury snake overarching was looking at us.
[ترجمه ترگمان]یک مار غول پیکر خشمگین به ما نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]یک مار خشم عمومی به ما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]یک مار خشم عمومی به ما نگاه کرد
3. The overarching theme of the election campaign was tax cuts.
[ترجمه ترگمان]موضوع فراگیر مبارزات انتخاباتی کاهش مالیات بود
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی کاهش مالیات بود
[ترجمه گوگل]موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی کاهش مالیات بود
4. The crisis gave an overarching justification to the government's policy.
[ترجمه ترگمان]این بحران توجیه فراگیر سیاست دولت را به همراه داشت
[ترجمه گوگل]بحران به توجیه کلی برای سیاست دولت منجر شد
[ترجمه گوگل]بحران به توجیه کلی برای سیاست دولت منجر شد
5. Grape vines overarched the garden path.
[ترجمه ترگمان]پیچک های انگور از کوره راه باغ بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]انگور انگور مسیر باغ را پر کرده است
[ترجمه گوگل]انگور انگور مسیر باغ را پر کرده است
6. Many historians prefer of course the overarching pattern.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مورخین ترجیح می دهند که الگوی فراگیر و فراگیر را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مورخان، البته، الگوی جامع تر را ترجیح می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مورخان، البته، الگوی جامع تر را ترجیح می دهند
7. Globalization is the overarching process, linked in different ways to both integration and fragmentation.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی یک فرآیند فراگیر است که به روش های مختلف به هم پیوند و هم تقسیم پیوند خورده است
[ترجمه گوگل]جهانی سازی فرایند کلانی است که به شیوه های گوناگون برای همپوشانی و تقسیم بندی ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]جهانی سازی فرایند کلانی است که به شیوه های گوناگون برای همپوشانی و تقسیم بندی ارتباط دارد
8. His presidency lacked an over-arching theme or a guiding principle.
[ترجمه ترگمان]ریاست جمهوری وی فاقد یک موضوع خمیده یا یک اصل راهنما بود
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری او فاقد یک تمایز بیش از حد و یا یک اصل هدایت کننده بود
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری او فاقد یک تمایز بیش از حد و یا یک اصل هدایت کننده بود
9. Globalization has been characterized as the overarching global political process.
[ترجمه ترگمان]جهانی سازی به عنوان فرآیند فراگیر سیاسی جهانی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]جهانی شدن به عنوان فرایند سیاسی جهانی در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]جهانی شدن به عنوان فرایند سیاسی جهانی در نظر گرفته شده است
10. Two new overarching groups were formed, each having full authority and wherewithal for engineering, assembly, and sales.
[ترجمه ترگمان]دو گروه فراگیر جدید تشکیل شدند که هر کدام دارای قدرت کامل و منابع مالی برای مهندسی، مونتاژ و فروش بودند
[ترجمه گوگل]دو گروه تشکیل دهنده جدید تشکیل شد، هر کدام دارای مجوز کامل و برای مهندسی، مونتاژ و فروش بودند
[ترجمه گوگل]دو گروه تشکیل دهنده جدید تشکیل شد، هر کدام دارای مجوز کامل و برای مهندسی، مونتاژ و فروش بودند
11. The overarching concern regarding mandatory therapy is not whether it is just or moral but whether it cures or improves.
[ترجمه ترگمان]نگرانی فراگیر در رابطه با درمان اجباری این نیست که آیا این روش تنها یا اخلاقی است بلکه درمان یا بهبود است
[ترجمه گوگل]نگرانی عمده در مورد درمان اجباری این است که آیا آن را درست یا اخلاقی است اما آیا درمان می شود یا بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]نگرانی عمده در مورد درمان اجباری این است که آیا آن را درست یا اخلاقی است اما آیا درمان می شود یا بهبود می یابد
12. No one in the twenties could have divined this over-arching design, nor did Pound suppose that anyone would.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در قرن بیستم می توانست این طرح را حدس زده باشد، نه حدس زده بود که کسی این کار را بکند
[ترجمه گوگل]هیچ کس در دهه ی هشتاد نمی توانست این طرح غلطی را تحسین کند و پوند معتقد بود که هر کسی می تواند باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس در دهه ی هشتاد نمی توانست این طرح غلطی را تحسین کند و پوند معتقد بود که هر کسی می تواند باشد
13. Productivity and efficiency are overarching concerns at the factory.
[ترجمه ترگمان]بهره وری و بهره وری نگرانی های فراگیر در کارخانه هستند
[ترجمه گوگل]بهره وری و کارایی نگرانی های اصلی در کارخانه است
[ترجمه گوگل]بهره وری و کارایی نگرانی های اصلی در کارخانه است
14. Big rocks overarch the stream.
[ترجمه ترگمان]سنگ های بزرگ از نهر سرازیر می شن
[ترجمه گوگل]سنگهای بزرگ جریان را جابجا می کنند
[ترجمه گوگل]سنگهای بزرگ جریان را جابجا می کنند
The old bridge overarches the river.
پل قدیمی مانند یک هلال بر روی رودخانه قرار دارد.
God's overarching power
قدرت فراگیر خداوند
the overarching idea of his essay
اندیشهی (فکر) اصلی مقالهی او
پیشنهاد کاربران
اسم: جامع
فعل: فائق آمدن، بدست آمدن
فعل: فائق آمدن، بدست آمدن
کلمات دیگر: