نیمکره ی شمالی (نیمه ای از کره ی زمین که در شمال استوا قرار دارد)
northern hemisphere
نیمکره ی شمالی (نیمه ای از کره ی زمین که در شمال استوا قرار دارد)
انگلیسی به فارسی
نیمکرهی شمالی (نیمهای از کرهی زمین که در شمال استوا قرار دارد)
نیمکره شمالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the half of the earth that is north of the equator.
• hemisphere north of the equator
جملات نمونه
1. The Northern Hemisphere is the part of the world north of the equator, and the Southern Hemisphere is south of the equator.
[ترجمه ترگمان]نیم کره شمالی بخشی از شمال خط استوا و نیم کره جنوبی در جنوب خط استوا قرار دارد
[ترجمه گوگل]نیمکره شمالی بخشی از جهان در شمال استوا است و نیمکره جنوبی جنوب از استوا است
[ترجمه گوگل]نیمکره شمالی بخشی از جهان در شمال استوا است و نیمکره جنوبی جنوب از استوا است
2. The mammals of the northern hemisphere have a quite different way of going about things.
[ترجمه ترگمان]پستانداران نیم کره شمالی روش کاملا متفاوتی برای رفتن به چیزهای دیگر دارند
[ترجمه گوگل]پستانداران نیمکره شمالی روش کاملا متفاوت برای انجام کارها دارند
[ترجمه گوگل]پستانداران نیمکره شمالی روش کاملا متفاوت برای انجام کارها دارند
3. Atmospheric carbon dioxide in the northern hemisphere is increasing measurably.
[ترجمه ترگمان]دی اکسید کربن اتمسفر در نیم کره شمالی به طور محسوسی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]دی اکسید کربن هوا در نیمکره شمالی به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دی اکسید کربن هوا در نیمکره شمالی به طور قابل توجهی افزایش می یابد
4. It ranges throughout the Northern Hemisphere in both fresh and saltwater habitats, including the Caspian Sea.
[ترجمه ترگمان]این منطقه در سراسر نیم کره شمالی در زیستگاه تازه و هم آب شور از جمله دریای خزر است
[ترجمه گوگل]در طول نیمکره شمالی در هر دو زیستگاه تازه و آب شور، از جمله در دریای خزر، این مناطق متغیر است
[ترجمه گوگل]در طول نیمکره شمالی در هر دو زیستگاه تازه و آب شور، از جمله در دریای خزر، این مناطق متغیر است
5. Winds in the northern hemisphere circulate anti-clockwise around low pressure.
[ترجمه ترگمان]بادها در نیم کره شمالی در جهت عقربه های ساعت در جهت عقربه های ساعت گردش می کنند
[ترجمه گوگل]باد در نیمکره شمالی در برابر دور کمر به دور خورشید گردش می کند
[ترجمه گوگل]باد در نیمکره شمالی در برابر دور کمر به دور خورشید گردش می کند
6. Levels in the northern hemisphere were 9 percent below normal in December 1992 and 11-12 percent below normal in April.
[ترجمه ترگمان]سطوح در نیم کره شمالی ۹ درصد پایین تر از نرمال در دسامبر ۱۹۹۲ و ۱۱ - ۱۲ درصد کم تر از نرمال در ماه آوریل بودند
[ترجمه گوگل]سطوح در نیمکره شمالی در ماه دسامبر 1992 9 درصد کمتر بود و در آوریل 11 تا 12 درصد پایین تر از حد نرمال بود
[ترجمه گوگل]سطوح در نیمکره شمالی در ماه دسامبر 1992 9 درصد کمتر بود و در آوریل 11 تا 12 درصد پایین تر از حد نرمال بود
7. Voice over Not only birds from the chilly Northern hemisphere live at Slimbridge.
[ترجمه ترگمان]تن ها پرندگان از نیم کره شمالی سرد در Slimbridge زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]صدای بیش از نه تنها پرندگان از نیمکره شمالی شلوغ در Slimbridge زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]صدای بیش از نه تنها پرندگان از نیمکره شمالی شلوغ در Slimbridge زندگی می کنند
8. In various places in the Northern Hemisphere, for example, marine stickleback fish were scattered among landlocked lakes as the last Ice Age ended.
[ترجمه ترگمان]برای مثال در مناطق مختلف نیم کره شمالی، ماهی های stickleback دریایی در میان دریاچه های محصور در خشکی به عنوان آخرین عصر یخ بندان پراکنده شده اند
[ترجمه گوگل]برای مثال، در مکان های مختلف در نیمکره شمالی، ماهی هایی که در دریاچه های دریای خلیج فارس به سر می برند، به عنوان آخرین عصر یخبندان، پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]برای مثال، در مکان های مختلف در نیمکره شمالی، ماهی هایی که در دریاچه های دریای خلیج فارس به سر می برند، به عنوان آخرین عصر یخبندان، پراکنده شدند
9. The wintertime Northern Hemisphere atmospheric response to SST in EEP is the zonal mode structure which is different from PNA.
[ترجمه ترگمان]واکنش جوی نیم کره شمالی به SST در eep یک ساختار حالت منطقه ای است که با PNA متفاوت است
[ترجمه گوگل]واکنش جوی ناسازگار شمالی شمالی به SST در EEP، ساختار حالت ناحیه ای است که از PNA متفاوت است
[ترجمه گوگل]واکنش جوی ناسازگار شمالی شمالی به SST در EEP، ساختار حالت ناحیه ای است که از PNA متفاوت است
10. As seen from the northern hemisphere, Orion precedes Sirius the Dog Star into the sky.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از نیم کره شمالی دیده می شود، اوریون از سیریوس استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که از نیمکره شمالی دیده می شود، Orion پیش از سیریوس ستاره سگ به آسمان می رسد
[ترجمه گوگل]همانطور که از نیمکره شمالی دیده می شود، Orion پیش از سیریوس ستاره سگ به آسمان می رسد
11. They are laid as eggs in river tributaries all over the northern hemisphere.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان تخم مرغ در شاخه های رودخانه در سرتاسر نیم کره شمالی به خاک سپرده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان تخم مرغ در نواحی رودخانه در سراسر نیمکره شمالی گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان تخم مرغ در نواحی رودخانه در سراسر نیمکره شمالی گذاشته می شوند
12. All of the eruptions except Krakatoa happened in the northern hemisphere, and together they show a clear pattern of behaviour.
[ترجمه ترگمان]همه of به جز Krakatoa در نیم کره شمالی اتفاق می افتند و با هم الگوی واضحی از رفتار را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تمام فوران ها به غیر از کراکاتوا در نیمکره شمالی اتفاق افتاده و با هم یک الگوی رفتار واضح نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تمام فوران ها به غیر از کراکاتوا در نیمکره شمالی اتفاق افتاده و با هم یک الگوی رفتار واضح نشان می دهند
13. Brown and McCormick's skuas and Wilson's petrels fly as far as temperate latitudes of the northern hemisphere.
[ترجمه ترگمان]skuas و McCormick ویلسون و petrels ویلسون تا دورترین مناطق نیم کره شمالی پرواز می کنند
[ترجمه گوگل]اسکلت براون و مک کورمیک و جادوگران ویلسون تا آنجا که عرض های معتدل نیمکره شمالی را پرواز می دهند
[ترجمه گوگل]اسکلت براون و مک کورمیک و جادوگران ویلسون تا آنجا که عرض های معتدل نیمکره شمالی را پرواز می دهند
14. Mile after mile, country after country, the sun ripens grass stems and seeds across the northern hemisphere.
[ترجمه ترگمان]مایل پس از یک مایل، کشور بعد از کشور، خورشید ripens ساقه و دانه ها در نیم کره شمالی است
[ترجمه گوگل]مایل بعد از مسافت، کشور پس از کشور، خورشید رسیدن ساقه چمن و دانه در نیمکره شمالی است
[ترجمه گوگل]مایل بعد از مسافت، کشور پس از کشور، خورشید رسیدن ساقه چمن و دانه در نیمکره شمالی است
15. This pattern is repeated in the route of the sun's progress in the northern hemisphere today.
[ترجمه ترگمان]این الگو در مسیر پیشرفت خورشید در نیم کره شمالی امروز تکرار می شود
[ترجمه گوگل]این الگوی در مسیر پیشرفت خورشید در نیمکره شمالی امروز تکرار می شود
[ترجمه گوگل]این الگوی در مسیر پیشرفت خورشید در نیمکره شمالی امروز تکرار می شود
کلمات دیگر: