کلمه جو
صفحه اصلی

northern ireland


ایرلند شمالی (پایتخت: 14147 - belfast کیلومتر مربع)

انگلیسی به فارسی

ایرلند شمالی (پایتخت: 14147 - Belfast کیلومتر مربع)


ایرلند شمالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a division of the United Kingdom, on the northeast coast of the island of Ireland.

• part of the united kingdom, region belonging to great britain
northern ireland, also known as ulster, is part of the united kingdom. it was established in 1921 when ireland was divided, and consists of the six counties of antrim, armagh, down, fermanagh, londonderry, and tyrone. it is 14,153 square kilometres. northern ireland had a population of 1.6 million in 1991, of which approximately two-thirds were protestant and one-third were roman catholic. historically, most protestants were unionists, favouring the continuation of links with the united kingdom, while most catholics favoured a re-united ireland. since the 1960s conflict between catholics and protestants has been a source of civil disorder. the capital of northern ireland is belfast.

جملات نمونه

1. The U. K. consists of Great Britain and Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]U ک بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]U K شامل انگلیس و ایرلند شمالی است

2. The United Kingdom consists of Great Britain and Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا از بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]بریتانیا شامل انگلیس و ایرلند شمالی است

3. Unemployment in Northern Ireland is twice the national average.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در ایرلند شمالی دو برابر میانگین ملی است
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری در ایرلند شمالی دو برابر میانگین ملی است

4. He worked undercover in Germany and Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]او در آلمان و ایرلند شمالی مخفی کار می کرد
[ترجمه گوگل]او در آلمان و ایرلند شمالی مخفیانه کار می کرد

5. Mitchell acted as a special envoy in the Northern Ireland peace talks.
[ترجمه ترگمان]میچل به عنوان نماینده ویژه در گفتگوهای صلح ایرلند شمالی عمل کرد
[ترجمه گوگل]میچل به عنوان نماینده ویژه در مذاکرات صلح ایرلند شمالی عمل کرد

6. These incidents suggest the peace in Northern Ireland is still brittle.
[ترجمه ترگمان]این حوادث حاکی از آن است که صلح در ایرلند شمالی همچنان شکننده است
[ترجمه گوگل]این حوادث نشان می دهد که صلح در ایرلند شمالی هنوز شکننده است

7. I don't really understand the political situation in Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]من واقعا وضعیت سیاسی ایرلند شمالی را درک نمی کنم
[ترجمه گوگل]من واقعا وضعیت سیاسی در ایرلند شمالی را درک نمی کنم

8. Northern Ireland weathered the recession better than any other region in the UK.
[ترجمه ترگمان]ایرلند شمالی رکود اقتصادی را بهتر از هر منطقه دیگری در انگلستان از بین برد
[ترجمه گوگل]ایرلند شمالی بهتر از هر منطقه دیگر در انگلستان است

9. It is a commonplace to say that Northern Ireland is a backwater in the modern Europe.
[ترجمه ترگمان]این امری عادی است که بگوییم ایرلند شمالی در کشورهای اروپایی مدرن به سر می برد
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که ایرلند شمالی یک آبشار در اروپا است

10. The United kingdom includes Northern Ireland and Wales.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا شامل ایرلند شمالی و ولز است
[ترجمه گوگل]پادشاهی متحده شامل ایرلند شمالی و ولز است

11. The policing of Northern Ireland therefore stands at a tense crossroads.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پلیس ایرلند شمالی در یک تقاطع عصبی می ایستد
[ترجمه گوگل]بنابراین پلیس ایرلند شمالی در یک تقاطع مداری ایستاده است

12. The development of welfare services in Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]توسعه خدمات رفاهی در ایرلند شمالی
[ترجمه گوگل]توسعه خدمات رفاهی در ایرلند شمالی

13. By the mid-1990s Northern Ireland had the feeling of a country in aspic.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۹۰ ایرلند شمالی احساس یک کشور در aspic را داشت
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 1990 ایرلند شمالی احساس یک کشور را در معرض دید قرار داد

14. His company is dedicated to placing Northern Ireland products in world markets by providing a total marketing service.
[ترجمه ترگمان]شرکت او با ارائه خدمات بازاریابی کل به محصولات ایرلند شمالی در بازارهای جهانی اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]شرکت وی با ارائه خدمات بازاریابی کامل، به ارائه محصولات ایرلند شمالی در بازارهای جهانی اختصاص داده است


کلمات دیگر: