شیرین شدن
lionise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• treat a person like a celebrity; seek the company of celebrities; (british) visit interesting sites; show sights of a place to (also lionize)
جملات نمونه
1. By the 1920's, he was lionised by literary London.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۲۰، او توسط ادبی لندن lionised شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1920، او توسط لندن ادبی لوییز شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1920، او توسط لندن ادبی لوییز شد
2. He wanted to be loved, not lionised.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست که او را دوست داشته باشند، نه lionised
[ترجمه گوگل]او می خواست که دوستش داشته باشه، نه ازش
[ترجمه گوگل]او می خواست که دوستش داشته باشه، نه ازش
3. In 193 Max Schmeling had been lionised as boxing's great hope.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳، مکس Schmeling به عنوان امید عالی بوکس بازی کرده بود
[ترجمه گوگل]در 193 Max Schmeling به عنوان امید بزرگ بوکس شناخته شده بود
[ترجمه گوگل]در 193 Max Schmeling به عنوان امید بزرگ بوکس شناخته شده بود
4. While others were being lionised he conducted himself like a lamb or even a mouse.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دیگران هم مثل یک بره یا حتی یک موش می شدند
[ترجمه گوگل]در حالی که دیگران در حال شیری شدن بودند، او مانند یک بره یا حتی یک موش را انجام می داد
[ترجمه گوگل]در حالی که دیگران در حال شیری شدن بودند، او مانند یک بره یا حتی یک موش را انجام می داد
5. During Soviet rule a man from a nearby village was lionised for supposedly living to 16
[ترجمه ترگمان]در دوران اتحاد جماهیر شوروی، مردی از یک روستای مجاور به جرم زندگی به سن ۱۶ سالگی نقل مکان کرد
[ترجمه گوگل]در زمان حکومت شوروی، یک مرد از یک روستای نزدیک به دلیل ظاهرا زندگی می کرد تا 16 سالگی
[ترجمه گوگل]در زمان حکومت شوروی، یک مرد از یک روستای نزدیک به دلیل ظاهرا زندگی می کرد تا 16 سالگی
کلمات دیگر: