بهتر حرف زدن، موثرتر گفتن، موثرتر گفتن با صراحت گفتن، رک گفتن
outspeak
بهتر حرف زدن، موثرتر گفتن، موثرتر گفتن با صراحت گفتن، رک گفتن
انگلیسی به فارسی
با صراحت گفتن، رک گفتن
صدای بلند
بهتر حرف زدن، موثرتر گفتن
انگلیسی به انگلیسی
• speak out; speak freely, express oneself; speak openly or daringly; excel in speaking; speak convincingly than another
جملات نمونه
1. Some church leaders have been outspoken in their support for political reform in Kenya.
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران کلیسا در حمایت خود از اصلاحات سیاسی در کنیا صریح صحبت کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران کلیسا در حمایت از اصلاحات سیاسی در کنیا سخن گفته اند
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران کلیسا در حمایت از اصلاحات سیاسی در کنیا سخن گفته اند
2. He has made a string of outspoken and sometimes provocative speeches in recent years.
[ترجمه ترگمان]او در سال های اخیر مجموعه ای از سخنرانی های صریح و گاهی محرک داشته است
[ترجمه گوگل]او در سال های اخیر یک رشته سخنرانی های سخاوتمندانه و گاهی اوقات تحریک آمیز ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]او در سال های اخیر یک رشته سخنرانی های سخاوتمندانه و گاهی اوقات تحریک آمیز ایجاد کرده است
3. We should listen closely to the outspoken criticisms.
[ترجمه ترگمان]ما باید با دقت به انتقادات صریح گوش کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به انتقادات ناگوار توجه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید به انتقادات ناگوار توجه داشته باشیم
4. She is an outspoken critic of the school system in this city.
[ترجمه ترگمان]او یکی از منتقدان صریح سیستم مدرسه در این شهر است
[ترجمه گوگل]او یک منتقد شگفت انگیز از نظام مدرسه در این شهر است
[ترجمه گوگل]او یک منتقد شگفت انگیز از نظام مدرسه در این شهر است
5. You outspoke any one there.
[ترجمه ترگمان]تو کسی رو داری که اونجا کار کنه
[ترجمه گوگل]شما هرکدام را در آنجا میبینید
[ترجمه گوگل]شما هرکدام را در آنجا میبینید
6. He has always been an outspoken critic of the government.
[ترجمه ترگمان]او همواره منتقد صریح دولت بوده است
[ترجمه گوگل]او همیشه منتقد برجسته ای از دولت بوده است
[ترجمه گوگل]او همیشه منتقد برجسته ای از دولت بوده است
7. She is one of the ruling party's most outspoken critics.
[ترجمه ترگمان]او یکی از the منتقدان حزب حاکم است
[ترجمه گوگل]او یکی از منتقدان برجسته حزب حاکم است
[ترجمه گوگل]او یکی از منتقدان برجسته حزب حاکم است
8. She was outspoken in her criticism of the plan.
[ترجمه ترگمان]او در انتقاد خود از این طرح صریح حرف می زد
[ترجمه گوگل]او در انتقاد خود از طرح سخنرانی کرد
[ترجمه گوگل]او در انتقاد خود از طرح سخنرانی کرد
9. I like a man none the worse for being outspoken.
[ترجمه ترگمان]من آدمی را دوست دارم که از آن بدتر باشد
[ترجمه گوگل]من یک مرد را دوست ندارم بدتر از آن که سخن بگوید
[ترجمه گوگل]من یک مرد را دوست ندارم بدتر از آن که سخن بگوید
10. His outspoken views have made him a social leper.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های بی His او را به یک جذامی اجتماعی تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های شگفت انگیز او او را یک لقب اجتماعی ساخته است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های شگفت انگیز او او را یک لقب اجتماعی ساخته است
11. Though best known for the funny and outspoken roles that she plays on screen(sentence dictionary), offstage she is shy and rather serious.
[ترجمه ترگمان]با اینکه بیشتر به خاطر نقش های مضحک و رک گویی او شناخته می شود، اما او خجالتی و نسبتا جدی است
[ترجمه گوگل]اگر چه برای نقش های خنده دار و واضح که در صفحه نمایش (فرهنگ لغت جمله) بازی می کند، بیشتر شناخته شده است، او خجالتی و جدی است
[ترجمه گوگل]اگر چه برای نقش های خنده دار و واضح که در صفحه نمایش (فرهنگ لغت جمله) بازی می کند، بیشتر شناخته شده است، او خجالتی و جدی است
12. His outspoken views would frequently bring him into conflict with the president.
[ترجمه ترگمان]نظرات صریح او اغلب او را به درگیری با رئیس جمهور می برد
[ترجمه گوگل]دیدگاه های شگفت انگیز او اغلب او را در مقابل رئیس جمهور قرار می دهد
[ترجمه گوگل]دیدگاه های شگفت انگیز او اغلب او را در مقابل رئیس جمهور قرار می دهد
13. By turns, a 14 year old is affectionate then aggressive, silent then outspoken.
[ترجمه ترگمان]به نوبت، یک کودک ۱۴ ساله با محبت، سپس خشن، خاموش و خاموش است
[ترجمه گوگل]به طور مرتب، یک ساله 14 ساله مهربان و سپس پرخاشگر، سکوت و سپس سخنرانی است
[ترجمه گوگل]به طور مرتب، یک ساله 14 ساله مهربان و سپس پرخاشگر، سکوت و سپس سخنرانی است
14. The outspoken minister has become a liability to the government.
[ترجمه ترگمان]وزیر outspoken مسئولیت دولت را بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]وزیر سخاوتمندانه به دولت واگذار شده است
[ترجمه گوگل]وزیر سخاوتمندانه به دولت واگذار شده است
15. She has made outspoken remarks about the legalisation of cannabis in Britain.
[ترجمه ترگمان]او اظهارات صریح درباره قانونی شدن گیاه شاهدانه در بریتانیا را مطرح کرده است
[ترجمه گوگل]او اظهارات بی نظیری در مورد قانونی شدن شاهدانه در انگلیس کرده است
[ترجمه گوگل]او اظهارات بی نظیری در مورد قانونی شدن شاهدانه در انگلیس کرده است
کلمات دیگر: