شمالی ترین نقطه یا بخش، دورترین محل در شمال
northernmost
شمالی ترین نقطه یا بخش، دورترین محل در شمال
انگلیسی به فارسی
شمالیترین نقطه یا بخش، دورترین محل در شمال
انگلیسی به انگلیسی
• located furthest north
the northernmost thing or part of an area is the one that is farther towards the north than any other.
the northernmost thing or part of an area is the one that is farther towards the north than any other.
جملات نمونه
1. The Chablis vineyard is the northernmost in Burgundy.
[ترجمه ترگمان]The vineyard، شمالی ترین قسمت بورگونی است
[ترجمه گوگل]تاکستان Chablis در شمال جزیره بورگوندی است
[ترجمه گوگل]تاکستان Chablis در شمال جزیره بورگوندی است
2. Alaska is our northernmost state.
[ترجمه ترگمان]آلاسکا شمالی ترین ایالات ما است
[ترجمه گوگل]آلاسکا شمال کشور ما است
[ترجمه گوگل]آلاسکا شمال کشور ما است
3. Cape Columbia is the northernmost point of Canada.
[ترجمه ترگمان]Cape کلمبیا شمالی ترین نقطه کانادا است
[ترجمه گوگل]کیپ کلمبیا نقطه شمالی کانادا است
[ترجمه گوگل]کیپ کلمبیا نقطه شمالی کانادا است
4. Now I was stuck on my northernmost hang-up.
[ترجمه ترگمان]حالا من هنوز on رو آویزون کردم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من در شمال غرق شدم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من در شمال غرق شدم
5. In particular the northernmost pond is being filled in and levelled.
[ترجمه ترگمان]به ویژه برکه شمالی پر از آب و خاک است
[ترجمه گوگل]به طور خاص، حوضه شمالی پر شده و رها شده است
[ترجمه گوگل]به طور خاص، حوضه شمالی پر شده و رها شده است
6. Then they spotted a fishing boat, near the northernmost reef.
[ترجمه ترگمان]بعد یک قایق ماهیگیری پیدا کردند، نزدیک شمالی ترین صخره
[ترجمه گوگل]سپس آنها یک قایق ماهیگیری را در نزدیکی شمال صخره ها کشف کردند
[ترجمه گوگل]سپس آنها یک قایق ماهیگیری را در نزدیکی شمال صخره ها کشف کردند
7. A storm in a northernmost tea-cup?
[ترجمه ترگمان]یک توفان در شمالی ترین فنجان چای؟
[ترجمه گوگل]طوفان در چای شمالی چطور؟
[ترجمه گوگل]طوفان در چای شمالی چطور؟
8. And the northernmost town has several sprawling communities dotted with golf courses and street after street of lush, green lawns.
[ترجمه ترگمان]و شمالی ترین شهر چندین منطقه وسیع با زمین های گلف و خیابانی پس از خیابان های سرسبز و سرسبز دارد
[ترجمه گوگل]و شمال شهر دارای تعدادی از جوامع پرجمعیت است که با زمین های گلف و خیابان پس از خیابان های سرسبز، چمن های سبز قرار دارند
[ترجمه گوگل]و شمال شهر دارای تعدادی از جوامع پرجمعیت است که با زمین های گلف و خیابان پس از خیابان های سرسبز، چمن های سبز قرار دارند
9. The northernmost zone has the least continuous plant cover, the most patterned ground exposed, and the narrowest range of communities.
[ترجمه ترگمان]قسمت شمالی دارای حداقل پوشش گیاهی است که most زمین است که در معرض، و محدود ترین مناطق قرار دارد
[ترجمه گوگل]منطقه شمالی حداقل پوشش گیاهی پیوسته، بیشترین الگوی زمین را در معرض قرار گرفته و بسامدترین جوامع را دارد
[ترجمه گوگل]منطقه شمالی حداقل پوشش گیاهی پیوسته، بیشترین الگوی زمین را در معرض قرار گرفته و بسامدترین جوامع را دارد
10. The ainu are indigenous to the northernmost islands of Japan.
[ترجمه ترگمان]The بومی جزایر شمالی ژاپن هستند
[ترجمه گوگل]Ainu بومی شمال جزایر ژاپن است
[ترجمه گوگل]Ainu بومی شمال جزایر ژاپن است
11. Its northernmost section of coastland, the Cabinda exclave, is separated from Angola proper by a narrow corridor of Congo territory.
[ترجمه ترگمان]شمالی ترین قسمت آن از coastland، کابیندا exclave است که از آنگولا به وسیله یک دهلیز باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
[ترجمه گوگل]بخش شمالی آن ساحل، Cablanda Exclave از طرف آنگولا از طرف یک محوطه باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
[ترجمه گوگل]بخش شمالی آن ساحل، Cablanda Exclave از طرف آنگولا از طرف یک محوطه باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
12. Hovsgol is the northernmost of Mongolia's 21 provinces, shadowing Russia's border and sharing the great Siberian taiga (subarctic coniferous forest).
[ترجمه ترگمان]Hovsgol شمالی ترین ایالات مغولستان است و بر مرز روسیه سایه افکنده است و the بزرگ سیبری (جنگل مخروطی)را به اشتراک بگذارد
[ترجمه گوگل]Hovsgol شمالی ترین استان های مغولستان 21 استان است، سایه مرز روسیه و به اشتراک گذاری بزرگ تاجیک سیبری (جنگل های مخروطی زیرکریستال)
[ترجمه گوگل]Hovsgol شمالی ترین استان های مغولستان 21 استان است، سایه مرز روسیه و به اشتراک گذاری بزرگ تاجیک سیبری (جنگل های مخروطی زیرکریستال)
13. The Ainu are indigenous to the northernmost islands of Japan.
[ترجمه ترگمان]The بومی جزایر شمالی ژاپن هستند
[ترجمه گوگل]Ainu بومی شمال جزایر ژاپن است
[ترجمه گوگل]Ainu بومی شمال جزایر ژاپن است
14. Deneb is northernmost star in the Summer Triangle.
[ترجمه ترگمان]Deneb یک ستاره در مثلث تابستان است
[ترجمه گوگل]دنب ستاره شمالی ترین در مثلث تابستان است
[ترجمه گوگل]دنب ستاره شمالی ترین در مثلث تابستان است
15. Ainu are indigenous to the northernmost islands of Japan.
[ترجمه ترگمان]Ainu بومی جزایر شمالی ژاپن هستند
[ترجمه گوگل]Ainu بومیان شمال جزایر ژاپن هستند
[ترجمه گوگل]Ainu بومیان شمال جزایر ژاپن هستند
کلمات دیگر: