کلمه جو
صفحه اصلی

north america


امریکای شمالی

انگلیسی به فارسی

آمریکای شمالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the northern continent in the Western Hemisphere, lying between the Atlantic and Pacific Oceans.

• continent in the northern part of the western hemisphere
north america is the third largest continent in the world and has approximately one-twelfth of the world's population. it is 24 million square kilometres and in 1981 had a population of 376 million. one eighth of the land area is arable. major river systems are the columbia, delaware, hudson, mackenzie, mississippi, missouri, potomac, rio grande, and st lawrence. mount mckinley (6,193 metres) in alaska is the highest point in north america.

جملات نمونه

1. The Indians were the original inhabitants of North America.
[ترجمه مبینا] هندی ها قبلا در امریکای شمالی زندگی میکردند
[ترجمه ترگمان]هندی ها اهالی اصلی آمریکای شمالی بودند
[ترجمه گوگل]هندی ها ساکنین اصلی آمریکای شمالی بودند

2. The pioneers went west across North America, cutting down forests and planting new crops.
[ترجمه ترگمان]این پیشگامان در غرب آمریکای شمالی حرکت کردند، جنگل ها را قطع کردند و محصولات جدید بکارند
[ترجمه گوگل]پیشگامان در سراسر شمال آمریکا به غرب رفتند، جنگل ها را کاهش دادند و محصولات جدید را کاشته بودند

3. Salisbury sent him on a diplomatic mission to North America.
[ترجمه ترگمان]سالیسبری او را به ماموریتی دیپلماتیک به آمریکای شمالی فرستاد
[ترجمه گوگل]سالیسبوری او را به ماموریت دیپلماتیک به آمریکای شمالی فرستاد

4. Coeducation is very common in North America.
[ترجمه ترگمان]coeducation در آمریکای شمالی بسیار رایج است
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش در آمریکای شمالی بسیار رایج است

5. There are many buffalo in north America.
[ترجمه ترگمان]بوفالو زیادی در شمال آمریکا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در شمال امریکا تعداد زیادی از بوفالو وجود دارد

6. The grey squirrel was introduced into Britain from North America.
[ترجمه ترگمان]سنجاب خاکستری از آمریکای شمالی به بریتانیا معرفی شد
[ترجمه گوگل]سنجاب خاکستری از شمال امریکا به بریتانیا معرفی شد

7. In North America, vehicles drive on the right-hand side of the road.
[ترجمه ترگمان]در آمریکای شمالی، وسایل نقلیه در سمت راست جاده حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]در آمریکای شمالی، وسایل نقلیه در سمت راست جاده حرکت می کنند

8. Rattlesnakes occur in the warmer, drier parts of North America.
[ترجمه ترگمان]rattlesnakes در قسمت های خشک تر و خشک تر آمریکای شمالی رخ می دهند
[ترجمه گوگل]تفنگ در مناطق گرما و خشک تر از آمریکای شمالی رخ می دهد

9. South America is joined to North America by a canal.
[ترجمه ترگمان]آمریکای جنوبی توسط یک کانال به آمریکای شمالی می پیوندد
[ترجمه گوگل]آمریکای جنوبی به وسیله یک کانال به آمریکای شمالی پیوسته است

10. North America provides the most striking instance of European settlement on a grand scale.
[ترجمه ترگمان]آمریکای شمالی بارزترین نمونه از توافق اروپا را در مقیاس بزرگ فراهم می کند
[ترجمه گوگل]آمریکای شمالی نشان می دهد که مهم ترین نمونه از حل و فصل اروپا در مقیاس بزرگ است

11. a paper company which imports raw materials from North America.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت کاغذ که مواد خام را از آمریکای شمالی وارد می کند
[ترجمه گوگل]شرکت کاغذی که مواد اولیه را از آمریکای شمالی وارد می کند

12. She travelled widely in North America, lecturing on women's rights.
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده ای در آمریکای شمالی سفر کرد و در مورد حقوق زنان سخنرانی کرد
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده در آمریکای شمالی سفر کرد و در مورد حقوق زنان سخنرانی کرد

13. There were demonstrations this weekend in cities throughout North America, Asia and Europe.
[ترجمه ترگمان]این آخر هفته تظاهراتی در شهره ای سراسر آمریکای شمالی، آسیا و اروپا برگزار شد
[ترجمه گوگل]این آخر هفته تظاهرات در شهرهای آمریکای شمالی، آسیا و اروپا برگزار شد

14. North America is connected with South America by the Isthmus of Panama.
[ترجمه ترگمان]آمریکای شمالی با کمک پاناما به آمریکای جنوبی متصل شده است
[ترجمه گوگل]آمریکای شمالی با سواحل جنوب غربی پاناما ارتباط دارد

15. These fish are native to North America.
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها بومی آمریکای شمالی هستند
[ترجمه گوگل]این ماهی ها بومی شمال امریکا هستند

پیشنهاد کاربران

امریکای شمالی

آمریکا شمالی


کلمات دیگر: