ازروی تنبلی، تنبلانه، ازروی راحت طلبی، بطور بی درد، بدون درد
indolently
ازروی تنبلی، تنبلانه، ازروی راحت طلبی، بطور بی درد، بدون درد
انگلیسی به فارسی
با تنبلی
بی رحمانه
انگلیسی به انگلیسی
• lazily, idly, sluggishly, inactively
جملات نمونه
1. We report a 73-year-old woman presented with one-month indolently left flank soreness and then diagnosed as a life-threatening perirenocolonic fistula.
[ترجمه ترگمان]ما یک زن ۷۳ ساله را با تنبلی چپ به چپ گزارش می کنیم و سپس به عنوان فیستول از خطر مرگ به عنوان یک زندگی تهدید کننده زندگی تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]ما گزارش دادیم یک زن 73 ساله با درد یک ماهه کمر درد سمت چپ و سپس به عنوان یک فیستول سرطانی خطرناک زندگی تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]ما گزارش دادیم یک زن 73 ساله با درد یک ماهه کمر درد سمت چپ و سپس به عنوان یک فیستول سرطانی خطرناک زندگی تشخیص داده شد
2. She indolently displayed in the sunshine.
[ترجمه ترگمان]او با تنبلی در زیر نور آفتاب ظاهر می شد
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای در آفتاب نشان داده است
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای در آفتاب نشان داده است
3. So it is with many souls who indolently live on the outer edge of their own natures until great thunderstorms of sorrow reveal hidden depths within that were never hitherto suspected.
[ترجمه ترگمان]بنابراین با جان های بسیاری که به تنبلی در کناره بیرونی طبیعت خود زندگی می کنند، تا اینکه طوفان های شدید در اعماق وجود خود را آشکار می کنند که تا به حال به آن مظنون نشده بودند
[ترجمه گوگل]پس با بسیاری از روحانی که در لبه بیرونی طبیعت خود زندگی می کنند، تا زمانی که رعد و برق زیاد از غم و اندوه عمیق پنهان در آن هرگز تا به حال مشکوک نیست، زندگی می کند
[ترجمه گوگل]پس با بسیاری از روحانی که در لبه بیرونی طبیعت خود زندگی می کنند، تا زمانی که رعد و برق زیاد از غم و اندوه عمیق پنهان در آن هرگز تا به حال مشکوک نیست، زندگی می کند
4. He lives indolently with his relatives.
[ترجمه ترگمان]او با بی میلی با بستگانش زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او با همراهانش زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او با همراهانش زندگی می کند
5. Wang, who, leaning indolently against the back of her chair in a position halfway between sitting and standing, asked, Have you had dinner?
[ترجمه ترگمان]آقای ونگ که با بی اعتنایی به پشتی صندلی اش تکیه داده و در حال ایستادن بود پرسید: ناهار خوردی؟
[ترجمه گوگل]وانگ، که، با تکان دادن به پشت صندلی خود در موقعیت نیمه راه بین نشسته و ایستاده، پرسید: آیا تو شام؟
[ترجمه گوگل]وانگ، که، با تکان دادن به پشت صندلی خود در موقعیت نیمه راه بین نشسته و ایستاده، پرسید: آیا تو شام؟
6. To roll the body about indolently or clumsily in or as if in water, snow, or mud.
[ترجمه ترگمان]بدن را به تنبلی و یا به طرزی ناشیانه در آب، برف و یا گل فرو کنید
[ترجمه گوگل]برای رول بدن در مورد indolently یا دست و پا چلفتی یا به نظر می رسد در آب، برف، و یا گل
[ترجمه گوگل]برای رول بدن در مورد indolently یا دست و پا چلفتی یا به نظر می رسد در آب، برف، و یا گل
7. Although the majority of cases behave indolently, occasional distant metastasis, local invasion or recurrence have been reported.
[ترجمه ترگمان]اگر چه اکثر موارد با تنبلی، حملات گاه گاه دور، تهاجم محلی و یا وقوع دوباره، رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]اگر چه اکثریت موارد بی حوصله رفتار می کنند، متاستاز گاه به گاه، تهاجم محلی یا عود بیماری گزارش شده است
[ترجمه گوگل]اگر چه اکثریت موارد بی حوصله رفتار می کنند، متاستاز گاه به گاه، تهاجم محلی یا عود بیماری گزارش شده است
8. One arm disentangled itself from the covers, her fingers curling indolently into the fine cotton of the quilt.
[ترجمه ترگمان]یکی از بازوی خود را از ملافه ها جدا کرد، انگشتانش را با تنبلی به پارچه ابریشمی لحاف دوخته بود
[ترجمه گوگل]یک دست خود را از جلوی خود جدا کرد، انگشتان خود را به سمت پنبه خالصی از دمدمی مزاج می کشید
[ترجمه گوگل]یک دست خود را از جلوی خود جدا کرد، انگشتان خود را به سمت پنبه خالصی از دمدمی مزاج می کشید
9. Davide had seen the priests, who had shrugged and thrown up their hands indolently at the laundress's problem.
[ترجمه ترگمان]Davide، کشیش ها را دیده بودند که شانه بالا انداخته بودند و با تنبلی دست خود را به مشکل رخت laundress دوخته بودند
[ترجمه گوگل]دائید کشیش ها را دیده بود، که دست ها را به سمت شانه هایش انداختند و دست ها را به سمت مشکل شستشو انداختند
[ترجمه گوگل]دائید کشیش ها را دیده بود، که دست ها را به سمت شانه هایش انداختند و دست ها را به سمت مشکل شستشو انداختند
10. He draws out two bundles of jack straws from the pile and lies there indolently.
[ترجمه ترگمان]دو بسته از straws را از روی توده بیرون می کشد و با تنبلی آنجا دراز می کشد
[ترجمه گوگل]او دو دسته از جک های جک را از شمع ترسیم می کند و به طرز وحشیانه ای دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]او دو دسته از جک های جک را از شمع ترسیم می کند و به طرز وحشیانه ای دروغ می گوید
11. First, the Lakers have the rest of the regular season. "Fulfilling the obligation of an 82-game schedule" is how Phil Jackson so indolently describes it.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، \"لیکرز\" بقیه فصل عادی را دارد و \"وظیفه یک برنامه ۸۲ بازی\" این است که چگونه فیل جکسون به این راحتی آن را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]اول، لیکرز بقیه فصل به طور منظم است 'انجام وظیفه یک برنامه 82 بازی' این است که چگونه فیل جکسون به طرز وحشیانه آن را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]اول، لیکرز بقیه فصل به طور منظم است 'انجام وظیفه یک برنامه 82 بازی' این است که چگونه فیل جکسون به طرز وحشیانه آن را توصیف می کند
پیشنهاد کاربران
سستی
کلمات دیگر: