کلمه جو
صفحه اصلی

linotype


(نام بازرگانی)، ماشین چاپ لینوتایپ، ماشین حروف ریزی که سطر سطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند

انگلیسی به فارسی

ماشین حروف ریزی که سطر سطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده می‌کند


لینوتایپ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a typesetting machine that prints a full line with one bar.

• machine that casts solid lines of type (printing)
set type on a linotype machine (printing)
a linotype is a printing machine that is operated by a keyboard like a typewriter, and that stores each line on a piece of metal before printing it; linotype is a trademark.

جملات نمونه

1. She's a secretary for Linotype Hell in Cheltenham and was busy working at her computer.
[ترجمه ترگمان]او یک منشی برای جهنم Linotype در Cheltenham است و مشغول کار کردن با کامپیوترش بود
[ترجمه گوگل]او یک منشی برای Linotype جهنم در چلدنام است و مشغول کار در کامپیوترش بود

2. The Linotype machine and high-capacity rotary press produced mass circulation newspapers, which-until radio and television came along-largely replaced personal-encounter politics.
[ترجمه ترگمان]ماشین Linotype و مطبوعات چرخشی با ظرفیت بالا، روزنامه های تیراژ انبوه را تولید کردند - - تا زمانی که رادیو و تلویزیون به همراه سیاست برخورد شخصی جایگزین شدند
[ترجمه گوگل]ماشین لینوتایپ و پرس و جو دوشاخه ای با ظرفیت بالا روزنامه های توده ای را منتشر کردند که تا زمانی که رادیو و تلویزیون در کنار هم قرار گرفتند، سیاست های ملاقات شخصی را جایگزین کردند

3. After the clatter of the Linotypes, the tick-tick-tick of computer keyboards sounds eerie and aseptic.
[ترجمه ترگمان]بعد از تلق تلق تلق تلق تلق، تیک تیک، تیک تیک، صفحه کلید کامپیوتری ترسناک و aseptic به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]پس از کلفت Linotypes، تیک تیک تیک تایپ از صفحه کلید کامپیوتر به نظر می رسد احمق و آشفتگی

4. Linotype: A mechanical typesetting machine manufactured by Linotype.
[ترجمه ترگمان]Linotype: یک ماشین حروف چینی مکانیکی که توسط Linotype تولید شده است
[ترجمه گوگل]Linotype: دستگاه تایپ مکانیکی تولید شده توسط Linotype

5. Mechanical composition: Setting type with machine such as Linotype or Monotype. Synonymous with Machine composition.
[ترجمه ترگمان]ترکیب مکانیکی: تعیین نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype Synonymous با ترکیب ماشین
[ترجمه گوگل]ترکیب مکانیکی: تنظیم نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype مترادف با ترکیب ماشین

6. German - born American inventor of the Linotype typesetting machine ( patented 1884 ).
[ترجمه ترگمان]مخترع آمریکایی متولد آلمان ماشین typesetting Linotype (سال ۱۸۸۴)
[ترجمه گوگل]آلمانی مخترع آمریکایی متولد آمریکایی از ماشین تایپ Linotype (اختراع شده در سال 1884)

7. It is important to note that there was never any question of women working on the Linotype.
[ترجمه ترگمان]مهم است توجه کنیم که هیچ شکی در مورد زنانی که روی the کار می کنند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مهم است که توجه داشته باشیم که هیچ مشکلی از زنان کار بر روی Linotype وجود ندارد

8. It was only with the invention of first the Linotype, then the Monotype machines that mechanized competition really threatened hand-setting.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه تنها با اختراع اولین the و سپس ماشین های Monotype که رقابت را در معرض تهدید قرار داده بودند، بود
[ترجمه گوگل]این تنها با اختراع اولین Linotype بود، سپس ماشین های Monotype که رقابت مکانیکی واقعا تهدید به تنظیم دستی بود

9. Japan, Korea, and China are back to brushwork and linotype fonts for their character sets. The relationship to ASCII is gone.
[ترجمه ترگمان]ژاپن، کره، و چین به brushwork و linotype برای مجموعه های their باز می گردند رابطه با ASCII از بین رفته است
[ترجمه گوگل]ژاپن، کره و چین به کارهای برش و فونت برای مجموعه شخصیت های خود بازگشته اند رابطه با ASCII رفته است

10. He takes for granted the telephone, the railway train, the linotype, the airplane.
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تلفن، قطار راه آهن، هواپیما، هواپیما و هواپیما دارد
[ترجمه گوگل]او برای تلفن، قطار راه آهن، خطوط هوایی، هواپیما را به عهده می گیرد

11. He takes for granted the telephone, the railway train, the linotype, the airplane, as our grandfathers took for granted the miracles of the gospels.
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تلفن، قطار راه آهن، هواپیما، هواپیما، و هواپیما داشت، همان طور که اجداد ما به معجزات این انجی ها عادت کرده بودند
[ترجمه گوگل]او به عنوان تلفن، قطار راه آهن، خطوط هوایی، هواپیما، به عنوان پدر و مادر خود را برای معجزات انجیل تحمیل کرد

12. Japan, Korea, and China are back to brushwork and linotype fonts for their character sets.
[ترجمه ترگمان]ژاپن، کره، و چین به brushwork و linotype برای مجموعه های their باز می گردند
[ترجمه گوگل]ژاپن، کره و چین به کارهای برش و فونت برای مجموعه شخصیت های خود بازگشته اند

13. I grew up in the midst of a swirling world of linotype machines and printing presses, promotions, weekly deadlines, and an unending parade of local politicians and merchants.
[ترجمه ترگمان]من در میان دنیای چرخشی ماشین های linotype و چاپ، تبلیغات، deadlines هفتگی، و رژه پایان ناپذیر سیاستمداران و بازرگانان محلی بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]من در میان دنیای در حال چرخش ماشین آلات چاپ و چاپ، مطبوعات، تبلیغات، مهلت هفتگی و رژه بی پایان سیاستمداران و تجار محلی بزرگ شدم


کلمات دیگر: