(عامیانه) شرمنده شدن، به اشتباه خود اعتراف کردن
eat crow
(عامیانه) شرمنده شدن، به اشتباه خود اعتراف کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to back down, as from a strongly held position, and thereby be humiliated.
• (slang) "eat shit", suffer; be compelled to accept a humiliating defeat
جملات نمونه
1. Martinez had to eat crow when he bragged that the Red Sox would win the division and they came in last.
[ترجمه ترگمان]مارتینز وقتی به خود می بالید که رد ساکس او را پیروز خواهد کرد و سرانجام وارد شدند
[ترجمه گوگل]مارتینز مجبور به خوردن کلاغ بود، زمانی که او برانگیخت که Red Sox برنده این تقسیم شد و آنها در آخرین
[ترجمه گوگل]مارتینز مجبور به خوردن کلاغ بود، زمانی که او برانگیخت که Red Sox برنده این تقسیم شد و آنها در آخرین
2. Our neighbor had to eat crow yesterday.
[ترجمه ترگمان] همسایه مون دیروز مجبور بود \"کرو\" رو بخوره
[ترجمه گوگل]همسایه ما مجبور بود دیروز غذا بخورد
[ترجمه گوگل]همسایه ما مجبور بود دیروز غذا بخورد
3. But he get to eat crow when the woman going first lot timest he won by lot dawn 60,000 votes.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی این زن اولین بار است که با شصت هزار رای برنده شد، او به خوردن کلاغ ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]اما او به خوردن کلاغ می رسد وقتی که زن اولین بار به اوج خود رسیده است، او 60،000 رای به دست آورد
[ترجمه گوگل]اما او به خوردن کلاغ می رسد وقتی که زن اولین بار به اوج خود رسیده است، او 60،000 رای به دست آورد
4. But he had to eat crow when the woman running against him won by more than 60,000 votes.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی زنی که با او رقابت می کرد بیش از ۶۰ هزار رای برنده شد، مجبور شد کلاغ بخورد
[ترجمه گوگل]اما او مجبور بود کلاغ بخورد، وقتی که زن در برابر وی برنده شد، بیش از 60،000 رای داده شد
[ترجمه گوگل]اما او مجبور بود کلاغ بخورد، وقتی که زن در برابر وی برنده شد، بیش از 60،000 رای داده شد
5. our neighbor had to eat crow yesterday. he's been telling us what a good tennis player he is. well, he took my 12-year-old son out to play and the kid beat him three straight sets.
[ترجمه ترگمان] همسایه مون دیروز مجبور بود \"کرو\" رو بخوره داره بهمون میگه که چه بازیکن تنیس خوبی هست خب، اون پسر ۱۲ سال منو بیرون کشید تا بازی کنه و بچه سه دست و پا اون رو کتک زد
[ترجمه گوگل]همسایه ما مجبور بود دیروز غذا بخورد او به ما گفته است که او یک تنیس خوب است خوب، او پسر 12 ساله من را به دست آورد و بچه ی او را سه مجموعه ی مستقل برد
[ترجمه گوگل]همسایه ما مجبور بود دیروز غذا بخورد او به ما گفته است که او یک تنیس خوب است خوب، او پسر 12 ساله من را به دست آورد و بچه ی او را سه مجموعه ی مستقل برد
6. A person who is in the habit of talking big often has to eat crow in the end.
[ترجمه ترگمان]کسی که عادت صحبت بزرگ را داشته باشد، مجبور است کلاغ را در انتها بخورد
[ترجمه گوگل]فردی که عادت به حرف زدن دارد، اغلب در نهایت به خوردن کلاغ نیاز دارد
[ترجمه گوگل]فردی که عادت به حرف زدن دارد، اغلب در نهایت به خوردن کلاغ نیاز دارد
7. And it was just really insulting, actually, to me. So I would really love for the book to do really well so those people could eat crow.
[ترجمه ترگمان]و این واقعا توهین آمیز بود، واقعا برای من بنابراین من واقعا عاشق این کتاب هستم که واقعا این کار را انجام دهد تا آن مردم بتوانند کلاغ بخورند
[ترجمه گوگل]و واقعا واقعا توهین به من بود بنابراین من واقعا دوست دارم که این کتاب به خوبی انجام شود تا این افراد بتوانند کلاغ را بخورند
[ترجمه گوگل]و واقعا واقعا توهین به من بود بنابراین من واقعا دوست دارم که این کتاب به خوبی انجام شود تا این افراد بتوانند کلاغ را بخورند
8. They boasted that they could beat that new team, but they lost and had to eat crow.
[ترجمه ترگمان]آن ها لاف می زدند که می توانند این تیم جدید را بزنند، اما گم شدند و مجبور به خوردن کلاغ شدند
[ترجمه گوگل]آنها افتخار می کردند که می توانند این تیم جدید را شکست دهند، اما آنها از دست داده و مجبور به خوردن کلاغ بودند
[ترجمه گوگل]آنها افتخار می کردند که می توانند این تیم جدید را شکست دهند، اما آنها از دست داده و مجبور به خوردن کلاغ بودند
9. He must apologize he saw that clearly enough, must eat crow, as he told himself.
[ترجمه ترگمان]باید عذر خواهی کرد که آن را به روشنی می دید، همان طور که خودش به خودش می گفت
[ترجمه گوگل]او باید عذرخواهی کند که او را به اندازه کافی دید، باید کلاغ بخورد، همانطور که خودش گفت
[ترجمه گوگل]او باید عذرخواهی کند که او را به اندازه کافی دید، باید کلاغ بخورد، همانطور که خودش گفت
10. Well, I beat him three straight sets and really made him eat crow.
[ترجمه ترگمان]خب، من سه حلقه بهش زدم و واقعا مجبورش کردم که \"کرو\" رو بخوره
[ترجمه گوگل]خوب، من او را سه مجموعه مستقل ضرب و شتم کردم و واقعا او را کشتم
[ترجمه گوگل]خوب، من او را سه مجموعه مستقل ضرب و شتم کردم و واقعا او را کشتم
11. All critics said the Bulls would lose, but Jordan made them eat crow.
[ترجمه ترگمان]تمامی منتقدان گفتند که گاوها بازنده خواهند شد، اما جردن آن ها را وادار به خوردن کلاغ کرد
[ترجمه گوگل]همه منتقدان گفتند که میمون ها از دست می دهند، اما اردن آنها را کشت
[ترجمه گوگل]همه منتقدان گفتند که میمون ها از دست می دهند، اما اردن آنها را کشت
12. While they are feeding, some crows constantly dash around the area, keeping watch for predators that might want to eat crow.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن ها تغذیه می کنند، بعضی از کلاغ ها به طور مداوم در اطراف منطقه می دوند و مراقب شکارچیان هستند که ممکن است کلاغ بخورند
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها تغذیه می شوند، برخی از کلاغ ها به طور دائم در اطراف منطقه قرار می گیرند، نگه داشتن تماشا برای شکارچیان که ممکن است مایل به خوردن کلاغ
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها تغذیه می شوند، برخی از کلاغ ها به طور دائم در اطراف منطقه قرار می گیرند، نگه داشتن تماشا برای شکارچیان که ممکن است مایل به خوردن کلاغ
13. His predictions were completely wrong, and he had to eat crow.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های او کاملا غلط بودند و او مجبور بود کلاغ بخورد
[ترجمه گوگل]پیش بینی هایش به طور کامل اشتباه بود و او مجبور به خوردن کلاغ بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی هایش به طور کامل اشتباه بود و او مجبور به خوردن کلاغ بود
14. They boasted that they could beat the new team, but they lost and had to eat crow.
[ترجمه ترگمان]آن ها لاف می زدند که می توانند تیم جدید را شکست دهند، اما گم شدند و مجبور به خوردن کلاغ شدند
[ترجمه گوگل]آنها افتخار می کردند که می توانند تیم جدید را شکست دهند، اما آنها از دست دادند و مجبور به خوردن کلاغ بودند
[ترجمه گوگل]آنها افتخار می کردند که می توانند تیم جدید را شکست دهند، اما آنها از دست دادند و مجبور به خوردن کلاغ بودند
پیشنهاد کاربران
توضیح درباره اصطلاح eat crow
crow به معنای کلاغ چون مردارخوار است گوشتی بد مزه و چندش آور دارد و برای همین خوردن گوشت کلاغ کاری بسیار سخت و ناخوشایند است. برای همین معادل به اشتباه اعتراف کردن با این معنا به کار می رود.
منبع: سایت بیاموز
crow به معنای کلاغ چون مردارخوار است گوشتی بد مزه و چندش آور دارد و برای همین خوردن گوشت کلاغ کاری بسیار سخت و ناخوشایند است. برای همین معادل به اشتباه اعتراف کردن با این معنا به کار می رود.
منبع: سایت بیاموز
کلمات دیگر: