کلمه جو
صفحه اصلی

eastern europe

انگلیسی به انگلیسی

• eastern section of europe (much of which was formerly part of the soviet union)

جملات نمونه

1. Eastern Europe was important to Russia as a buffer against the West.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک حایل در برابر غرب مهم بود
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی برای روسیه به عنوان یک بافر در برابر غرب مهم بود

2. Political changes in eastern Europe opened the floodgates to thousands of people who wished to emigrate.
[ترجمه ترگمان]تغییرات سیاسی در شرق اروپا دریچه های سد را به هزاران نفر که می خواستند مهاجرت کنند باز کرد
[ترجمه گوگل]تغییرات سیاسی در اروپای شرقی، سیلابها را به هزاران نفر که مایل به مهاجرت بودند، باز کردند

3. There was a sudden increase in immigration from Eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]یک افزایش ناگهانی در مهاجرت از اروپای شرقی وجود داشت
[ترجمه گوگل]افزایش ناگهانی مهاجرت از شرق اروپا وجود داشت

4. The wild card in the picture is eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]کارت وحشی در تصویر شرقی اروپا است
[ترجمه گوگل]کارت وحشی در تصویر شرق اروپا است

5. I'm afraid your driving licence is invalid in Eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه مجوز رانندگی شما در اروپای شرقی نامعتبر است
[ترجمه گوگل]من می ترسم گواهینامه رانندگی شما در شرق اروپا نامعتبر است

6. The countries of Eastern Europe immediately started to dominate.
[ترجمه ترگمان]کشورهای اروپای شرقی بلافاصله شروع به چیره شدن کردند
[ترجمه گوگل]کشورهای اروپای شرقی بلافاصله شروع به تسلط کردند

7. Eastern Europe has become a testing ground for high-speed privatization.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی به یک زمین آزمایشی برای خصوصی سازی با سرعت بالا تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی تبدیل به یک زمین تست برای خصوصی سازی با سرعت بالا است

8. Eastern Europe has been a testing ground for rapid economic reform.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی یک زمینه آزمایشی برای اصلاحات سریع اقتصادی بوده است
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی یک زمین تست برای اصلاحات اقتصادی سریع است

9. We witnessed a remarkable chain of events in eastern Europe in 198
[ترجمه ترگمان]ما شاهد زنجیره قابل توجهی از رویدادها در شرق اروپا در ۱۹۸ مورد بودیم
[ترجمه گوگل]ما در سال 1982 یک زنجیره قابل توجه از حوادث در شرق اروپا شاهد بودیم

10. The seeds of change in Eastern Europe were beginning to emerge.
[ترجمه ترگمان]دانه های تغییر در اروپای شرقی کم کم پدیدار می شدند
[ترجمه گوگل]دانه های تغییر در اروپای شرقی شروع به ظهور کردند

11. We travelled by train across Eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]ما با قطار در سراسر اروپای شرقی سفر کردیم
[ترجمه گوگل]ما با قطار در سراسر اروپای شرقی سفر کردیم

12. Eastern Europe provided fertile soil for political activists.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی خاک حاصلخیز برای فعالان سیاسی فراهم کرد
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی زمین های بارور را برای فعالان سیاسی فراهم می کند

13. Discussions were centred on developments in Eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات بر روی تحولات اروپای شرقی متمرکز بود
[ترجمه گوگل]بحث بر روی تحولات در اروپای شرقی متمرکز بود

14. Eastern Europe is rapidly becoming a dumping-ground for radioactive residues.
[ترجمه ترگمان]اروپای شرقی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک زمین دفن زباله برای باقی مانده های رادیواکتیو است
[ترجمه گوگل]اروپای شرقی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک زمین لرزه برای باقی مانده های رادیواکتیو است


کلمات دیگر: