کلمه جو
صفحه اصلی

ease off


(از نظر شدت یا فعالیت یا سرعت یا میزان) کم شدن

انگلیسی به فارسی

تسکین


انگلیسی به انگلیسی

• ease up; diminish pressure, reduce intensity; become less intense

جملات نمونه

1. At last the rain began to ease off.
[ترجمه ترگمان]سرانجام باران به خاموشی گرایید
[ترجمه گوگل]در نهایت باران شروع به کاهش کرد

2. After the injection her pain began to ease off.
[ترجمه ترگمان]پس از تزریق درد، درد آرام گرفت
[ترجمه گوگل]بعد از تزریق درد او شروع به کاهش کرد

3. Eventually the rain started to ease off.
[ترجمه ترگمان]سرانجام باران شروع به آرام کردن کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت باران شروع به کاهش کرد

4. Ease off that rope a bit.
[ترجمه ترگمان]راحتی آن طناب را کم کنید
[ترجمه گوگل]کمی از طناب راحت باشید

5. The child asked his papa to help him ease off his belt a bit.
[ترجمه سلیمه بیگی فرد] بچه از پدرش خواست تا کمکش کند که کمی کمربندش را شل تر کند
[ترجمه ترگمان]بچه از پدرش خواست که به او کمک کند تا کمرش را کمی آرام کند
[ترجمه گوگل]کودک از پاپا خواسته بود کمی به کمربندش کمک کند

6. Ease off a bit, we are going too fast.
[ترجمه سلیمه بیگی فرد] یه کم آهسته تر، ما داریم خیلی تند میرویم
[ترجمه ترگمان]سهولت، ما خیلی سریع حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]کمی از دست رفتن، ما خیلی سریع می رویم

7. Ease off the training a few days before the race.
[ترجمه سلیمه بیگی فرد] چند روز قبل از مسابقه تمرینات رو سبک تر انجام دهید
[ترجمه ترگمان]سهولت آموزش چند روز قبل از مسابقه
[ترجمه گوگل]سه روز قبل از مسابقه، آموزش را آسان کنید

8. The slope began to ease off towards the edge of hill above.
[ترجمه سلیمه بیگی فرد] سراشیبی به سمت بالای تپه کمتر شد
[ترجمه ترگمان]سراشیبی بالا رفت و از دامنه تپه بالا رفت
[ترجمه گوگل]شیب به سمت لبه تپه بالا رفت

9. But if it doesn't ease off, or if it gets worse, you must see your doctor.
[ترجمه ترگمان]اما اگر راحت نباشد، یا اگر بدتر شود، باید دکتر شما را ببینید
[ترجمه گوگل]اما اگر آن را تسکین ندهید یا اگر بدتر شود، باید پزشک خود را ببینید

10. When turning on to a heading start to ease off bank before heading is reached.
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت مسیری حرکت می کنیم که قبل از رسیدن به آن به سمت ساحل حرکت می کند
[ترجمه گوگل]هنگام ورود به یک عنوان شروع به کاهش بانک قبل از عنوان رسیده است

11. Start to ease off bank before heading is reached, the amount of lead being approximately half the bank angle.
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن به مقصد خود را آرام کنید، مقدار سرب تقریبا نیمی از زاویه بانکی است
[ترجمه گوگل]شروع به کاهش بانک قبل از رسیده است، مقدار سرب تقریبا نیمی از زاویه بانک است

12. You look very tired, you'd better ease off.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته به نظر می رسی، بهتره استراحت کنی
[ترجمه گوگل]شما خیلی خسته به نظر می رسید، بهتر می توانید از آن لذت ببرید

13. Having a cup of coffee can ease off your pressure.
[ترجمه ترگمان]داشتن یک فنجان قهوه می تواند فشار شما را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]داشتن یک فنجان قهوه می تواند فشار شما را کاهش دهد

14. Headaches also ease off if you have a bath.
[ترجمه ترگمان]اگر حمام داشته باشید، سردرد نیز تخفیف پیدا می کند
[ترجمه گوگل]اگر حمام دارید، سردرد نیز کاهش می یابد

پیشنهاد کاربران

یک چیز آزار دهنده که از شدت آن کم شود.


کم کم شل کردن
کم کردن فشار پا مثلا روی پدال گاز

دل زده شدن

کم شدن، سبک شدن مثلا برف داره کم کم سبک میشه.

سخت نگرفتن


کلمات دیگر: