رفتار بد
bad manners
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• impoliteness, lack of courtesy
جملات نمونه
1. I can' t tolerate your bad manners any longer.
[ترجمه زهرا] من دیگر نمی توانم رفتارهای بد تو را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من دیگر نمی توانم آداب bad را تحمل کنم[ترجمه گوگل]من دیگر نمی توانم رفتارهای بد خود را تحمل کنم
2. His mother reproached him for his bad manners.
[ترجمه ترگمان]مادرش او را به خاطر رفتار bad سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]مادرش او را به خاطر رفتارهای بد او مورد آزار و اذیت قرار داد
[ترجمه گوگل]مادرش او را به خاطر رفتارهای بد او مورد آزار و اذیت قرار داد
3. It is bad manners to speak with your mouth full.
[ترجمه ترگمان]بی ادبی است که با دهان پر حرف بزنی
[ترجمه گوگل]اینها رفتار بدی است که با دهان خود صحبت کنید
[ترجمه گوگل]اینها رفتار بدی است که با دهان خود صحبت کنید
4. Many visitors complained of his bad manners and self-importance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بازدیدکنندگان از رفتار بد و اهمیت خود شکایت داشتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازدیدکنندگان از شیوه های بد و خود اهمیتی شکایت داشتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازدیدکنندگان از شیوه های بد و خود اهمیتی شکایت داشتند
5. It's bad manners to stare at people.
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به مردم خیلی بده
[ترجمه گوگل]رفتار بدی است که مردم را خیره کند
[ترجمه گوگل]رفتار بدی است که مردم را خیره کند
6. It's bad manners to talk with a full mouth.
[ترجمه ترگمان]طرز حرف زدن با دهان پر آدم بده
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که با دهان کامل صحبت کند
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که با دهان کامل صحبت کند
7. It is bad manners to whisper in company .
[ترجمه ترگمان]خیلی بد است که با هم صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که در شرکت زمزمه کند
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که در شرکت زمزمه کند
8. She chided him for his bad manners.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رفتار بدی که داشت او را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به خاطر رفتارهای بد او سوگند خورد
[ترجمه گوگل]او او را به خاطر رفتارهای بد او سوگند خورد
9. His bad manners earned him a sharp rebuke.
[ترجمه ترگمان]رفتار bad او را سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]رفتارهای بد او او را یک تکان تیز به دست آورد
[ترجمه گوگل]رفتارهای بد او او را یک تکان تیز به دست آورد
10. It's bad manners to fidget about at the table.
[ترجمه ترگمان]دور تا دور میز وول می خورد
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که درمورد جدول دلمشغولی می کند
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که درمورد جدول دلمشغولی می کند
11. It's bad manners to eat with your mouth open.
[ترجمه ترگمان]خوردن با دهان باز هم بد است
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که با دهان خود باز می شود
[ترجمه گوگل]این رفتار بدی است که با دهان خود باز می شود
12. It's bad manners to talk with your mouth full .
[ترجمه ترگمان]بی ادبی است که با دهانت پر حرف بزنی
[ترجمه گوگل]رفتارهای بد این است که با دهان خود صحبت کنید
[ترجمه گوگل]رفتارهای بد این است که با دهان خود صحبت کنید
13. Don't blame the children for their bad manners they don't know any better.
[ترجمه ترگمان]بچه ها را به خاطر رفتار bad سرزنش نکن آن ها هیچ چیز بهتر از این نمی دانند
[ترجمه گوگل]بچه ها را به خاطر رفتارهای بد آنها که بهتر از شما نمی دانند سرزنش نکنید
[ترجمه گوگل]بچه ها را به خاطر رفتارهای بد آنها که بهتر از شما نمی دانند سرزنش نکنید
14. It's bad manners to whisper in company.
[ترجمه ترگمان]خیلی بد است که در این جمع پچ پچ کنیم
[ترجمه گوگل]رفتار بدی است که در شرکت شگفت زده می شود
[ترجمه گوگل]رفتار بدی است که در شرکت شگفت زده می شود
پیشنهاد کاربران
بی ادبی
[ورزش] بی اخلاقی
کلمات دیگر: