کلمه جو
صفحه اصلی

easing

انگلیسی به فارسی

تسکین دهنده، سبک کردن، راحت کردن، ازاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• lightening, lessening, abatement, reduction

جملات نمونه

1. People were betting on a further easing of credit conditions.
[ترجمه ترگمان]مردم بر روی کاهش بیشتر شرایط اعتباری شرط بندی می کردند
[ترجمه گوگل]مردم در حال افزایش شرط بندی شرایط اعتباری شرط بندی کردند

2. Smith is gradually easing back into running after his injury.
[ترجمه ترگمان]اسمیت به تدریج پس از آسیب دیدگی در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]اسمیت پس از مصدومیتش به تدریج به حال خود رها می شود

3. Eucalyptus oil is good for easing muscular aches and pains.
[ترجمه ترگمان]روغن کرچک برای تسکین درده ای عضلانی و درد خوب است
[ترجمه گوگل]روغن اوکالیپتوس برای کاهش درد و درد عضلات مفید است

4. The recession shows no signs of easing in the immediate future.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی هیچ نشانه ای از تسهیل در آینده نزدیک نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی نشان می دهد هیچ نشانه ای از کاهش در آینده نزدیک

5. A quick cane easing the candy over the railing.
[ترجمه ترگمان]یک ترکه کوچک از روی نرده کنار نرده رد شد
[ترجمه گوگل]یک نیشکر سریع می توانید آب نبات را روی نرده ها بچرخانید

6. Humour Humour can be an excellent behaviour for easing tensions and breaking the ice between people.
[ترجمه ترگمان]Humour Humour می تواند یک رفتار عالی برای تسهیل تنش ها و شکستن یخ بین مردم باشد
[ترجمه گوگل]Humor Humor می تواند یک رفتار عالی برای کاهش تنش و شکستن یخ بین افراد باشد

7. Prices are easing off.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها در حال کاهش هستند
[ترجمه گوگل]قیمت ها کاهش می یابد

8. The security forces began easing the curfew restrictions on Feb.
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی در حال کاهش محدودیت های مقررات منع رفت و آمد در ماه فوریه هستند
[ترجمه گوگل]نیروهای امنیتی شروع به کاهش محدودیت های منع رفت و آمد در فوریه کردند

9. Plummer lowered the weapon, easing the hammer forward and slipping on the safety catch.
[ترجمه ترگمان]پل Plummer اسلحه را پایین آورد و پتک را به جلو خم کرد و به سرعت خود را به جای امن رساند
[ترجمه گوگل]پلومر این سلاح را کاهش داده است، سقوط چکش را به جلو و لغزش در مصرف ایمنی

10. By easing cashflow pressures, it could help stimulate a change of culture in this potential growth area towards capital projects.
[ترجمه ترگمان]با تسهیل فشارهای cashflow، می تواند به تحریک تغییر فرهنگ در این منطقه رشد بالقوه به سمت پروژه های سرمایه کمک کند
[ترجمه گوگل]با کاهش فشارهای نقدی، می تواند به تحریک تغییر فرهنگ در این منطقه رشد بالقوه نسبت به پروژه های سرمایه کمک کند

11. Lift marzipan over cake and smooth down, easing out folds.
[ترجمه ترگمان]کیک را روی کیک بلند کنید و صاف کنید و چین ها را کم کنید
[ترجمه گوگل]مارزیفان را بر روی کیک بریزید و صاف کنید، از بین بردن انبوه

12. Father O'Harte, easing his little white collar, for it was a hot day, sighed deeply.
[ترجمه ترگمان]یقه پیراهن سفیدش را کنار زد، زیرا روز گرمی بود و آه عمیقی کشید
[ترجمه گوگل]پدر اوهارت، یقه ی کمی سفیدش را کم کرد، زیرا روزی گرم بود، عمیق کشید

13. The Leahy-Goodlatte Bills proposed easing export controls on encryption software to satisfy industry and civil libertarians.
[ترجمه ترگمان]The - Goodlatte پیشنهادی برای تسهیل کنترل صادرات بر روی نرم افزار رمزنگاری برای راضی کردن صنعت و لیبرال ها پیشنهاد دادند
[ترجمه گوگل]پیش نویس های Leahy-Goodlatte پیشنهاد داد کنترل کنترل صادرات بر روی نرم افزار رمزگذاری را تضمین کند تا صنعت و لیبرتارین های مدنی راضی شود

14. Around the globe, the richer nations have made easing the overcrowding of third world cities a top aid priority.
[ترجمه ترگمان]کشورهای ثروتمند در سراسر جهان کاهش ازدحام شهره ای جهان سوم را در اولویت قرار داده اند
[ترجمه گوگل]در سراسر جهان، کشورهای ثروتمند بیش از حد جمعیت شهرها در جهان سوم را کاهش داده است اولویت کمک های اولیه

15. The Profitboss will provide the opportunity by easing out Maureen Stilgoe, the ultra-conservative and inefficient corporate personnel manager.
[ترجمه ترگمان]The این فرصت را با تسهیل Maureen Stilgoe، مدیر ارشد کارکنان شرکت های ناکارآمد و ناکارآمد، فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]Profitboss این فرصت را با کم کردن موئین Stilgoe، مدیر پرسنل شرکت فوق محافظه کار و ناکارآمد ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

کاهش

تخفیف/تعدیل ( در وضعیت )

easing of lockdown
تخفیف/تعدیل وضعیت قرنطینه

تخفیف، آسان گیری، کاهش محدودیت، کاهش ممنوعیت، کاهش شدت ( شدت کاهی، سختی کاهی ) ، کاهش دشواری ( دُش کاهی ) ، شل کردن/گرفتن مقررات، بارکاهی

کمک ، آسان سازی


کلمات دیگر: