کلمه جو
صفحه اصلی

earthwards


رجوع شود به: earthward، سوی زمین، بطرف زمین

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: earthward


زمینی


انگلیسی به انگلیسی

• in the direction of earth

جملات نمونه

1. The plane began to spiral earthwards.
[ترجمه ترگمان]هواپیما شروع به مارپیچ رفتن کرد
[ترجمه گوگل]هواپیما شروع به حرکت به عقب زمین کرد

2. Eventually I began my fall earthwards, expecting for all the world to land on the Tarmac.
[ترجمه ترگمان]بالاخره شروع به باریدن کرده بودم، انتظار داشتم که تمام دنیا روی the فرود بیاید
[ترجمه گوگل]در نهایت من شروع به فرود زمستانی کردم، انتظار داشتم که تمام دنیا برای فرود در Tarmac بمانند

3. Moments later he tripped and was falling earthwards.
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد او لیز خورد و به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]بعدا لحظات او او را گرفت و به زمین افتاد

4. The missile fell earthwards.
[ترجمه ترگمان]موشک به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]موشک به زمین فرود آمد

5. His figure bent earthwards with hard work.
[ترجمه ترگمان]هیکل تنومند خود را با کار سخت خم کرده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با کار سخت خسته است

6. For some inexplicable reason her spirits seemed to plummet earthwards.
[ترجمه ترگمان]به دلیلی نامعلوم، به نظر می رسید که روحش در earthwards سقوط می کند
[ترجمه گوگل]برای بعضی از دلایل غیر قابل توضیح او روحیه به نظر می رسید به زلزله افتاده است

7. Then, in a final act of incredible courage, the last man tumbles earthwards.
[ترجمه ترگمان]سپس، در آخرین اقدام به شجاعت باور نکردنی، آخرین مرد از آن بیرون می پرد
[ترجمه گوگل]سپس، در اثر نهایی جلب شایان باور نکردنی، آخرین مرد، زمین را به زمین می اندازد


کلمات دیگر: