کلمه جو
صفحه اصلی

eating place

انگلیسی به فارسی

محل خوردن


انگلیسی به انگلیسی

• restaurant; eating house

جملات نمونه

1. happiness is that u have food to eat, place to sleep and people to love. happiness is when thedesolated soul meets love.
[ترجمه ترگمان]شادی این است که u غذایی برای خوردن دارد، جایی برای خوابیدن و مردم برای عشق خوشبختی وقتی است که روح thedesolated عشق را ارضا می کند
[ترجمه گوگل]خوشبختی این است که شما باید غذا بخورید، به خواب بروید و برای عشق ورزیدن به مردم خوشبختی زمانی است که روح تازهای با عشق روبرو می شود

2. Happiness is that u have food to eat, place to sleep and people to love. Happiness is when thedesolated soul meets love.
[ترجمه ترگمان]شادی این است که u غذایی برای خوردن دارد، جایی برای خوابیدن و مردم برای دوست داشتن شادی وقتی است که روح thedesolated عشق را ارضا می کند
[ترجمه گوگل]شادی این است که شما باید غذا بخورید، به خواب بروید و افراد را دوست داشته باشید شادی زمانی است که روح تیزهوش عشق است

3. The town has many excellent eating places.
[ترجمه ترگمان]این شهر مکان های بسیار خوبی برای خوردن دارد
[ترجمه گوگل]این شهر محل های زیادی برای غذا خوردن دارد

4. Pubs and eating places: both hotels have public bars.
[ترجمه ترگمان]رستوران ها و محل های خوردن: هر دو هتل دارای میله های دولتی هستند
[ترجمه گوگل]بارها و مکان های غذا: هر دو هتل ها میهمان های عمومی هستند

5. Several equally renowned eating places such as Drouant are also threatened with extinction.
[ترجمه ترگمان]چندین مکان نیز معروف به غذا مانند Drouant نیز در معرض خطر انقراض قرار دارند
[ترجمه گوگل]چندین محل غذا خوردن معروف مانند Drouant همچنین از بین می روند

6. We have to halt at a village without eating place and only a doss house.
[ترجمه ترگمان]ما باید در دهکده ای بدون غذا توقف کنیم و فقط یک خانه doss
[ترجمه گوگل]ما باید در یک روستا بدون غذا خوردن و تنها یک خانه مجلل متوقف شویم

7. You should clean up the eating place after a picnic.
[ترجمه ترگمان]تو باید برنامه غذایی رو بعد از گردش تمیز کنی
[ترجمه گوگل]بعد از یک پیک نیک باید محل غذا را تمیز کنید

8. Favourite food? Patronise any eating place frequently?
[ترجمه ترگمان]غذای فاووریت؟ جای غذا خوردن داره؟
[ترجمه گوگل]غذای مورد علاقه؟ اغلب مکان های خوردن را حرمت می دهید؟

9. Open early in the and late at night, these eating place are convenient and inexpensive.
[ترجمه ترگمان]در ساعات اولیه شب و اواخر شب، این مکان غذا خوردن مناسب و ارزان است
[ترجمه گوگل]اوایل اوایل و اواخر شب، این محل خوردن راحت و ارزان است

10. And on Saturday night they might go to a public eating place or a movie.
[ترجمه ترگمان]و روز شنبه آن ها ممکن است به یک مکان غذا خوری عمومی یا یک فیلم بروند
[ترجمه گوگل]و در شب شنبه آنها ممکن است به محل غذا خوردن عمومی و یا یک فیلم بروید

11. I can not but allow for the possibility of catching a disease in an eating place.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم اجازه دیدن یک بیماری در یک مکان غذا خوری را بدهم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم اجازه دهم امکان وقوع یک بیماری را در یک محل غذا بخورم

12. Open early in the morning and late at night, these eating place are convenient and inexpensive.
[ترجمه ترگمان]صبح زود و دیروقت شب، این مکان غذا خوردن مناسب و ارزان است
[ترجمه گوگل]اوایل صبح و اواخر شب، این محل خوردن راحت و ارزان است


کلمات دیگر: