کلمه جو
صفحه اصلی

bad language

انگلیسی به انگلیسی

• obscene expressions, obscenity, obscene language

جملات نمونه

1. The bad language in that play overstepped the limits/boundaries of what ought to be allowed on television.
[ترجمه ترگمان]زبان بد در آن بازی از محدوده \/ مرزه ای آنچه که باید در تلویزیون مجاز باشد فراتر می رود
[ترجمه گوگل]زبان بدی در آن بازی محدودیت ها / مرزهای آنچه را که باید در تلویزیون مجاز باشد مجاز می شمارد

2. 'There's no need for bad language,' said Edward piously.
[ترجمه ترگمان]ادوارد با احترام گفت: به زبان بد احتیاجی نیست
[ترجمه گوگل]ادوارد به طرز محکمی گفت: "برای زبان بد نیازی نیست

3. The violence and bad language in the program shocked many of the viewers.
[ترجمه ترگمان]خشونت و زبان بد در این برنامه بسیاری از بینندگان را شوکه کرد
[ترجمه گوگل]خشونت و زبان بد در برنامه بسیاری از بینندگان را تکان داد

4. I get the impression that she uses bad language in meetings for effect.
[ترجمه ترگمان]من این احساس را دارم که او از زبان بد در جلسات برای تاثیر استفاده می کند
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم که او در جلسات برای اثر از زبان بد استفاده می کند

5. The bad language in the film was distasteful and unnecessary.
[ترجمه ترگمان]زبان بد در فیلم ناخوشایند و غیرضروری بود
[ترجمه گوگل]زبان بد در فیلم غم انگیز و غیر ضروری بود

6. You don't expect to hear such bad language from the gentle sex.
[ترجمه ترگمان]تو انتظار نداری این زبان بد رو از جنس لطیف بشنوی
[ترجمه گوگل]انتظار ندارید زبان بدی از جنس ملایم بشنوید

7. I don't like to hear bad language in the street.
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم زبان بد در خیابان بشنوم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم زبان بدی را در خیابان بشنوم

8. Just ignore the bad language - they only do it to shock.
[ترجمه ترگمان]فقط به زبان بد توجه کنید - فقط به خاطر شوک این کار را می کنند
[ترجمه گوگل]فقط زبان بد را نادیده می گیرید - آنها فقط آن را به شوک انجام می دهند

9. Television companies tend to censor bad language in feature films.
[ترجمه ترگمان]شرکت های تلویزیونی تمایل دارند که زبان بد را در فیلم ها سانسور کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های تلویزیونی تمایل دارند در فیلم های سانسور زبان بدی داشته باشند

10. ITV companies tend to censor bad language in feature films.
[ترجمه ترگمان]شرکت های ITV تمایل دارند که زبان بد را در فیلم ها سانسور کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های ITV تمایل دارند زبان بدی را در فیلم های سانسور کنند

11. Don't use bad language.
[ترجمه ترگمان]از زبان بد استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از زبان بد استفاده نکن

12. There's far too much bad language on television.
[ترجمه ترگمان]زبان خیلی خیلی بدی در تلویزیون وجود دارد
[ترجمه گوگل]در تلویزیون خیلی بد زبان است

13. She picked him up for using bad language.
[ترجمه ترگمان]او برای استفاده از زبان بد او را بلند کرده بود
[ترجمه گوگل]او را برای استفاده از زبان بد انتخاب کرد

14. She had learned bad language from her stepsons.
[ترجمه ترگمان]زبان bad را از stepsons یاد گرفته بود
[ترجمه گوگل]او زبان بد را از پاشنه هایش آموخته بود

15. The bulk of reported incidents again concerned bad language and unsportsmanlike conduct.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از حوادث گزارش شده دوباره مربوط به رفتار بد و رفتار غیر ورزشی است
[ترجمه گوگل]بخش عمده ای از حوادث گزارش شده به زبان بد و رفتار ناسپاسکار مربوط می شود

پیشنهاد کاربران

حرف های زشت/عبارات ناپسند

The radio station received a lot of calls complaining about the show's bad language


کلمات دیگر: