کلمه جو
صفحه اصلی

call girl


ایجاد کردن، به وجود آوردن، به کار انداختن، فاحشه ی تلفنی، فاحشه تلفونی

انگلیسی به فارسی

فاحشه تلفونی


فاحشه تلفنی، فاحشه، فاحشه تلفونی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a female prostitute who may be hired by telephone.

• prostitute, whore
a call girl is a prostitute who makes appointments by telephone.

مترادف و متضاد

female prostitute


Synonyms: B-girl, harlot, hooker, hustler, lady of the evening, prostitute, scarlet woman, streetwalker, whore, working girl


جملات نمونه

1. Teachers called girls by their surnames in this school.
[ترجمه ترگمان]معلمان، دختران را با نام خانوادگی خود در این مدرسه خواندند
[ترجمه گوگل]معلمان دختران را با نام خانوادگی خود در این مدرسه فراخوانده اند

2. Don't smell mother call girl, but the smell of Yellow River water splash splashing bell.
[ترجمه ترگمان]بوی مادر را استشمام نمی کنم، اما بوی آب رودخانه زرد به صدا در می آید
[ترجمه گوگل]بوی مادر دختر تماس بگیرید، اما بوی رودخانه رودخانه زرد آب زل زباله splash

3. Daughter Hyemi despises the call girl . despite Jina's attempts at friendship.
[ترجمه ترگمان]دختر جوان از این دختر خوشش نمی آید علی رغم تلاش jina در دوستی
[ترجمه گوگل]دختر هیئومی دختر نوجوان را نفرین می کند با وجود تلاش های جینا برای دوستی

4. So how is it that a call girl makes the grade?
[ترجمه ترگمان]خب، چطور یه دختر زنگ می زنه کلاس؟
[ترجمه گوگل]پس چگونه یک دختر تماس میگیرد؟

5. Sung - ha bumps into a call girl named Phoebe and has sex with her.
[ترجمه ترگمان]سونگ یانگ به دختری بنام فیبی اصابت کرد و با اون سکس کرد
[ترجمه گوگل]سونگ - هک به یک دختر تماس گرفته شده به نام فوئه و رابطه جنسی با او

6. Dad said he was propositioned by a call girl at the ritzy hotel.
[ترجمه ترگمان]بابا گفت که از یه دختر تلفنی تو هتل بهش پیشنهاد دادن
[ترجمه گوگل]پدر گفت که او توسط یک دختر تماس گرفته شده در هتل ریگز پیشنهاد شده است

7. Once a call girl tells on a client, her career is over.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک دختر به یک مشتری می گوید، شغلش تمام شده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک دختر تماس می گیرد بر روی یک مشتری، کار او تمام شده است

8. He became infected after having sex with a call girl.
[ترجمه ترگمان]بعد از سکس با یه دختر دیگه آلوده شد
[ترجمه گوگل]او پس از رابطه جنسی با یک دختر تماس گرفت

9. Now, feeling broken hearted and lonely Blue succumbs to the life of call girl.
[ترجمه ترگمان]حالا، احساس قلب شکسته و تنها به زندگی دختر زنگ می زند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، احساس شکسته دل و تنهایی آبی به زندگی دختر تماس می کشد


کلمات دیگر: