کلمه جو
صفحه اصلی

eastwards


رجوع شود به: eastward، سوی خاور، بطرف مشرق

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: eastward


شرق میانه


انگلیسی به انگلیسی

• toward the east

جملات نمونه

1. The Yangtze River rolls on eastwards.
[ترجمه ترگمان]رودخانه Yangtze به سمت شرق می رود
[ترجمه گوگل]رودخانه یانگ تسه به سمت شرق حرکت می کند

2. The current sets strongly eastwards.
[ترجمه ترگمان]این جریان به شدت به سمت شرق پیش می رود
[ترجمه گوگل]تنظیمات فعلی به شدت به سمت شرق است

3. They were pressing on eastwards towards the city's small airfield.
[ترجمه ترگمان]ان ها به سمت شرق به سمت فرودگاه کوچک شهر فشار می اوردند
[ترجمه گوگل]آنها به سمت شرق به سمت فرودگاه کوچک شهر فشار می آوردند

4. The train ate the miles eastwards.
[ترجمه ترگمان]قطار، مایل به شرق را می خورد
[ترجمه گوگل]این قطار مایل به سمت شرق بود

5. The storm is moving slowly eastwards.
[ترجمه ترگمان]طوفان به آرامی به سمت شرق حرکت می کند
[ترجمه گوگل]طوفان به آرامی به سمت شرق حرکت می کند

6. The ship continued sailing eastwards.
[ترجمه ترگمان]کشتی به سمت شرق حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت شرق ادامه داد

7. After the necessary shunting the train returned eastwards around midday.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت زمان، قطار در حوالی ظهر به سمت شرق برگشت
[ترجمه گوگل]بعد از شاتل لازم قطار به سمت شرق به دور بعد از ظهر برگشت

8. Around that time there was an eastwards migration of peasants into the territories east of the Elbe.
[ترجمه ترگمان]در حدود آن زمان، مهاجرت به سمت شرق روستاییان به مناطق شرقی رود الب رسید
[ترجمه گوگل]در آن زمان، مهاجرت ساکنان دهقانان به سرزمین های شرقی الب وجود داشت

9. She mounted her bike and pedalled eastwards.
[ترجمه ترگمان]از دوچرخه بالا رفت و به طرف شرق رفت
[ترجمه گوگل]او دوچرخه خود را نصب کرد و به سمت شرق حرکت کرد

10. The Sassanians expanded eastwards to incorporate into their state the northern part of the disintegrating Kushan empire.
[ترجمه ترگمان]The به سمت شرق گسترش یافتند تا قسمت شمالی امپراطوری Kushan disintegrating را در خود جای دهند
[ترجمه گوگل]ساسانیان به سمت شرق گسترش یافتند تا بخش شمالی خود را از امپراطوری کوشان درهم آمیزند

11. The Ouse takes a slow and meandering course eastwards ending eventually at the Wash.
[ترجمه ترگمان]The یک مسیر آرام و پر پیچ وخم در سمت شرق برای پایان دادن به شستشو را در پیش می گیرد
[ترجمه گوگل]Ouse طول دوره آهسته و عجیب و غریب را به پایان می رساند و در نهایت در Wash پایان می یابد

12. They were flying steadily eastwards, deeper into enemy territory.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سرعت به سمت شرق حرکت می کردند و بیشتر در قلمروی دشمن نفوذ می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به طور پیوسته به سمت شرق پرواز می کردند، عمیق تر به قلمرو دشمن

13. From the Prince's headquarters a road ran eastwards through Nivelles to meet the Charleroi highway at an unnamed crossroads.
[ترجمه ترگمان]از ستاد فرماندهی پرنس به طرف شرق تا نی ول جریان داشت تا از جاده شارلروا در تقاطع دو تقاطع عبور کند
[ترجمه گوگل]از مرکز مقدماتی شاهزاده، جاده به طرف شرق به سمت نویول رفت و برای دیدن بزرگراه Charleroi در تقاطع نامعلوم

14. The cramped dock area began to expand eastwards across the newly exposed terrain.
[ترجمه ترگمان]این منطقه لنگرگاه شلوغ شروع به گسترش به سمت شرق در طول این منطقه که به تازگی در معرض آن قرار داشت، شد
[ترجمه گوگل]ناحیه بارگیری تنگه شروع به گسترش به سمت شرق در سراسر زمین تازه در معرض


کلمات دیگر: