بدهی بد
bad debt
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• unpaid debt, debt that has not been settled
a bad debt is a debt that is owed to you but is not likely to be paid.
a bad debt is a debt that is owed to you but is not likely to be paid.
جملات نمونه
1. Bad debt has hit the bank's profits this year.
[ترجمه ترگمان]بدهی بد امسال به سود بانک رسیده است
[ترجمه گوگل]بدهی های بد در سال جاری به سود بانک ها منجر شده است
[ترجمه گوگل]بدهی های بد در سال جاری به سود بانک ها منجر شده است
2. The incidence of bad debt, he concluded, was socially unacceptable and financially disastrous. Write off or write back?
[ترجمه ترگمان]وی به این نتیجه رسید که وقوع یک بدهی بد، از نظر اجتماعی غیرقابل قبول و از نظر مالی فاجعه آمیز است بنویسید یا یادداشت کنید؟
[ترجمه گوگل]او به این نتیجه رسید که بروز بدهی های بد از لحاظ اجتماعی غیر قابل پذیرش و فاجعه آمیز بود نوشتن یا نوشتن
[ترجمه گوگل]او به این نتیجه رسید که بروز بدهی های بد از لحاظ اجتماعی غیر قابل پذیرش و فاجعه آمیز بود نوشتن یا نوشتن
3. The incidence of bad debt, he concluded, was socially unacceptable and financially disastrous.
[ترجمه ترگمان]وی به این نتیجه رسید که وقوع یک بدهی بد، از نظر اجتماعی غیرقابل قبول و از نظر مالی فاجعه آمیز است
[ترجمه گوگل]او به این نتیجه رسید که بروز بدهی های بد از لحاظ اجتماعی غیر قابل پذیرش و فاجعه آمیز بود
[ترجمه گوگل]او به این نتیجه رسید که بروز بدهی های بد از لحاظ اجتماعی غیر قابل پذیرش و فاجعه آمیز بود
4. The disadvantage of a bad debt warranty and indemnity is that all it does is provide a remedy for the purchaser.
[ترجمه ترگمان]ضرر یک ضمانت مالی بد و جبران خسارت این است که تمام این خسارت برای خریدار دارویی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ضعف ضمانت و بدهی بدهی بد است این است که همه چیز آن را برای خریدار فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ضعف ضمانت و بدهی بدهی بد است این است که همه چیز آن را برای خریدار فراهم می کند
5. That may include public liability, product liability and bad debt insurance.
[ترجمه ترگمان]این می تواند شامل مسئولیت عمومی، مسیولیت محصول و بیمه بدهی بد باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است شامل مسئولیت عمومی، مسئولیت محصول و بیمه بدهی بد باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است شامل مسئولیت عمومی، مسئولیت محصول و بیمه بدهی بد باشد
6. The banks would have fewer bad debt provisions to declare.
[ترجمه ترگمان]بانک ها شرایط بدهی کمتری برای اعلام آن خواهند داشت
[ترجمه گوگل]بانک ها ضمانت ضمانت کمتری برای اعلام دارند
[ترجمه گوگل]بانک ها ضمانت ضمانت کمتری برای اعلام دارند
7. It also has fewer subsidiaries to shunt bad debt into.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین شرکت های تابعه کمتری در رابطه با بدهی بد شنت دارد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین دارای شعبه های کوچکتر است تا بتواند بدهی های ناچیز را به سرقت برساند
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین دارای شعبه های کوچکتر است تا بتواند بدهی های ناچیز را به سرقت برساند
8. The survey examined bad debt experience, credit periods and credit management compared with three years earlier.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق تجربه بدهی بد، دوره های اعتباری و مدیریت اعتبار در مقایسه با سه سال قبل را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]این تحقیق در مقایسه با سه سال قبل، تجربه بیمه بدهی، دوره اعتبار و مدیریت اعتبار را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]این تحقیق در مقایسه با سه سال قبل، تجربه بیمه بدهی، دوره اعتبار و مدیریت اعتبار را مورد بررسی قرار داد
9. Bad Debt A loan or accounts receivable that is unlikely to be repaid.
[ترجمه ترگمان]بدهی بد یک وام یا حساب های دریافتی که بعید است بازپرداخت شود
[ترجمه گوگل]بدهی بد یک قرض یا قرض دریافتی که بعید است بازپرداخت شود
[ترجمه گوگل]بدهی بد یک قرض یا قرض دریافتی که بعید است بازپرداخت شود
10. For enterprises which have made a provision for bad debts, any amount of bad debt to be written off shall be charged against the provision for bad debts.
[ترجمه ترگمان]برای شرکت هایی که قراردادی برای وام های بد فراهم کرده اند، هر مقدار بدهی بد که باید نوشته شود، باید در قبال تامین وام های بد به کار گرفته شود
[ترجمه گوگل]برای شرکت هایی که برای بدهی های بد تهیه کرده اند، هر مقدار بدهی بد که باید پرداخت شود، باید در برابر بدهی های بد پرداخت شود
[ترجمه گوگل]برای شرکت هایی که برای بدهی های بد تهیه کرده اند، هر مقدار بدهی بد که باید پرداخت شود، باید در برابر بدهی های بد پرداخت شود
11. There is good debt and bad debt.
[ترجمه ترگمان]بدهی خوبی و بدهی بد وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدهی خوب و بدهی بد وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدهی خوب و بدهی بد وجود دارد
12. For example, a company's allowance for bad debts from accounts receivable may substantially increase even though the company's bad debt write-off experience has become much better.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، حق شرکت برای مطالبات غیرقابل وصول از حساب های دریافتنی ممکن است به طور قابل توجهی افزایش یابد اگر چه این تجربه بد بدهی شرکت بسیار بهتر شده است
[ترجمه گوگل]برای مثال، کمک مالی شرکت برای بدهی های بد از حساب های دریافتی ممکن است بطور قابل ملاحظه ای افزایش یابد، حتی اگر تجربه خاتمه بدهی شرکت بسیار بهتر شده است
[ترجمه گوگل]برای مثال، کمک مالی شرکت برای بدهی های بد از حساب های دریافتی ممکن است بطور قابل ملاحظه ای افزایش یابد، حتی اگر تجربه خاتمه بدهی شرکت بسیار بهتر شده است
13. City business and better business control, historical bad debt ratio is also relatively low.
[ترجمه ترگمان]کنترل کسب وکار شهر و کنترل کسب وکار بهتر، نسبت بدهی بد تاریخی نسبتا پایین است
[ترجمه گوگل]کسب و کار شهر و کنترل بهتر کسب و کار، نسبت بدهی های تاریخی نسبتا کم است
[ترجمه گوگل]کسب و کار شهر و کنترل بهتر کسب و کار، نسبت بدهی های تاریخی نسبتا کم است
14. The above amounts are net of bad debt provision.
[ترجمه ترگمان]مقادیر بالا، خالص مقررات بدهی بد هستند
[ترجمه گوگل]مقادیر فوق خالص از بدهی های بد است
[ترجمه گوگل]مقادیر فوق خالص از بدهی های بد است
15. An income tax deduction is allowed for bad debt.
[ترجمه ترگمان]کسر مالیات بر درآمد برای بدهی بد مجاز است
[ترجمه گوگل]کسر مالیات بر درآمد برای بدهی های مجاز است
[ترجمه گوگل]کسر مالیات بر درآمد برای بدهی های مجاز است
پیشنهاد کاربران
Bad debt is an expense that a business incurs once the repayment of credit previously extended to a customer is estimated to be uncollectible.
بدهی که وصول و نقد کردن آن سخت یا نامحتمل است.
بدهی که وصول و نقد کردن آن سخت یا نامحتمل است.
مطالبات مشکوک الوصول
کلمات دیگر: