کیک، قالب، قرص، قالب کردن، بشکل کیک درآوردن
caked
کیک، قالب، قرص، قالب کردن، بشکل کیک درآوردن
انگلیسی به فارسی
caked، قالب کردن، بشکل کیک دراوردن
انگلیسی به انگلیسی
• characterized by being dried out and so forming a layer on another substance; crusted
if a substance is caked, it has changed into a dry layer or lump.
if a surface is caked with a substance, it is covered with a solid layer of it.
if a substance is caked, it has changed into a dry layer or lump.
if a surface is caked with a substance, it is covered with a solid layer of it.
جملات نمونه
1. blood had caked in his hair
خون در موهای سرش خشکیده بود.
2. his bare feet were caked with dirt and mud
چرک و گل بر پاهای برهنه اش کبره بسته بود.
پیشنهاد کاربران
خشکیده
با سلام
آگهی های بزرگ و چشمک زن و غیرحرفه ای شما بی نهایت برای استفاده کننده آزارنده اند و به شدت باعث حواس پرتی می شوند. لطفا با نگاهی دوباره در آنها تجدید نظر کنید.
آگهی های بزرگ و چشمک زن و غیرحرفه ای شما بی نهایت برای استفاده کننده آزارنده اند و به شدت باعث حواس پرتی می شوند. لطفا با نگاهی دوباره در آنها تجدید نظر کنید.
کلمات دیگر: