شیک پوشی کردن، جلف بودن، زیور زدن
dandified
شیک پوشی کردن، جلف بودن، زیور زدن
انگلیسی به فارسی
خم شده، شیک پوشی کردن، جلف بودن، زیور زدن
انگلیسی به انگلیسی
• foppish
جملات نمونه
1. a dandified youth
جوان شیک پوش
2. An embroidered silk waistcoat contributed to his dandified appearance.
[ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمین گلدوزی شده اش در ظاهر dandified بود
[ترجمه گوگل]یک جلیقه ابریشمی دوزی به شکل ظریف آن کمک کرد
[ترجمه گوگل]یک جلیقه ابریشمی دوزی به شکل ظریف آن کمک کرد
3. He was carefully dressed in a dandified fashion in white flannels and a large panama hat protected his head.
[ترجمه ترگمان]او با دقت لباس dandified را در لباس فلانل سفید و یک کلاه بزرگ پاناما که از سرش محافظت می کرد، پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او با دقت پوشانده شده در فندال سفید و کلاه پاناما بزرگ محافظت از سر خود را
[ترجمه گوگل]او با دقت پوشانده شده در فندال سفید و کلاه پاناما بزرگ محافظت از سر خود را
4. He cultivates a dandified image and languid manner.
[ترجمه ترگمان]قیافه dandified و رفتاری languid داشت
[ترجمه گوگل]او یک تصویر خمیده و بی روح را پرورش می دهد
[ترجمه گوگل]او یک تصویر خمیده و بی روح را پرورش می دهد
5. Chapslee offers a chance to enjoy the dandified life of the English gentry at a price which would barely buy afternoon tea in an English country house.
[ترجمه ترگمان]Chapslee فرصتی را برای لذت بردن از زندگی dandified نجیب زادگان انگلیسی با قیمتی که به سختی می توانست چای بعد از ظهر را در یک خانه ییلاقی انگلیسی بخرد، ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]Chapslee فرصتی را برای لذت بردن از زندگی شلوغ دونفره انگلیسی با قیمت ایدهایی که به سختی چای بعد از ظهر را در خانه ای در انگلستان خریداری می کند، ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]Chapslee فرصتی را برای لذت بردن از زندگی شلوغ دونفره انگلیسی با قیمت ایدهایی که به سختی چای بعد از ظهر را در خانه ای در انگلستان خریداری می کند، ارائه می دهد
6. Pen was sarcastic and dandified when he had been in the company of great folks.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با مردم بزرگ در شرکت بود، Pen و dandified بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در شرکت مردمی بزرگ بود، قلم سارکاستی داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در شرکت مردمی بزرگ بود، قلم سارکاستی داشت
7. There is the fallible narrator, escaping his past, indulging his dandified sensibilities, inevitably sucked into danger beyond his understanding.
[ترجمه ترگمان]این narrator fallible هم هست که از گذشته اش فرار می کند، indulging را احساس می کند، و به طور اجتناب ناپذیری از فهم و درک او به خطر افتاده است
[ترجمه گوگل]راوی فاجعه آمیز است، فرار از گذشته خود، تحریک حساسیت های او، ناگزیر به خطر فراتر از درک خود را مکیده است
[ترجمه گوگل]راوی فاجعه آمیز است، فرار از گذشته خود، تحریک حساسیت های او، ناگزیر به خطر فراتر از درک خود را مکیده است
8. Knowing this, Googol tried to be wry about his own feelings and eschewed any dandified garb such as Jaq now sported.
[ترجمه ترگمان]با شناختی که از این چیزها داشت سعی می کرد بر احساسات خود اخم کند و از any dandified که در این زمان می گذشت پرهیز می کرد
[ترجمه گوگل]گوگل با شناختن این موضوع سعی کرد احساسات خود را از دست بدهد و از هر جاروبرقی، مانند جاک که در حال حاضر است، اجتناب کند
[ترجمه گوگل]گوگل با شناختن این موضوع سعی کرد احساسات خود را از دست بدهد و از هر جاروبرقی، مانند جاک که در حال حاضر است، اجتناب کند
9. The Commonwealth cause is identified with state oppression, the dandified royalist side with light and life.
[ترجمه ترگمان]دلیل کشورهای مشترک المنافع با ظلم و ستم دولت، طرف سلطنت طلب در کنار سبک و زندگی شناخته می شود
[ترجمه گوگل]علت مخالفت با ظلم و ستم دولت، حزب سلطنتطلع شده با نور و زندگی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]علت مخالفت با ظلم و ستم دولت، حزب سلطنتطلع شده با نور و زندگی مشخص شده است
10. Freddie was much stouter, more benevolent - looking, cheerful, and far more dandified.
[ترجمه ترگمان]فردی چاق و more و looking و far از dandified بود
[ترجمه گوگل]فردی بسیار شایسته و مهربان تر بود - به دنبال، شاد و خیلی بیشتر
[ترجمه گوگل]فردی بسیار شایسته و مهربان تر بود - به دنبال، شاد و خیلی بیشتر
کلمات دیگر: