کلمه جو
صفحه اصلی

call into question


(به ویژه ازنظر اخلاقی) مورد تردید قرار دادن، زیر سوال بردن، 1- (برای کمک یا مشورت) احضار کردن، فراخواندن 2- (پول یا اوراق بهادار و غیره را) از گردش خارج کردن، جمع آوری کردن 3-درخواست پرداخت کردن، مورد سئوال یا تردید قرار دادن، زیر سوال بردن

انگلیسی به فارسی

سؤال کنید


جملات نمونه

1. It does call into question the decision to send troops into the area.
[ترجمه ترگمان]این سازمان تصمیم دارد که سربازان را به این منطقه بفرستد
[ترجمه گوگل]این تصمیم به فرستادن نیروهای نظامی به منطقه است

2. It is a result that will no doubt call into question the viability of the 1995 Dayton peace accords.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ای است که بدون شک به پرسش امکان پذیر بودن پیمان صلح دایتون در سال ۱۹۹۵ اشاره خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این نتیجه ای است که بدون شک موجب برابری در توافقنامه صلح دیتون در سال 1995 خواهد شد

3. Practical realities like these call into question the real commitment behind some of the rhetoric about community care.
[ترجمه ترگمان]واقعیت های کاربردی مثل این درخواست، تعهد واقعی برخی از معانی بیان در مورد مراقبت های اجتماعی را زیر سوال می برند
[ترجمه گوگل]واقعیت های عملی مانند این، تعهد واقعی را در پشت برخی از سخنان خود در مورد مراقبت از جامعه، مطرح می کنند

4. Does not this call into question a view of lawyers as controllers of the masses?
[ترجمه ترگمان]آیا این مساله به سوال وکلا به عنوان کنترل کننده توده های مردم تبدیل نمی شود؟
[ترجمه گوگل]آیا این مسئله یک نگاه به وکلا را به عنوان کنترل کنندگان توده ها مطرح نمی کند؟

5. If they become publicly known, they may call into question many silent assumptions about marriage.
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها به طور علنی شناخته شوند، ممکن است به پرسش بسیاری از مفروضات خاموش در مورد ازدواج فکر کنند
[ترجمه گوگل]اگر آنها به طور عمومی شناخته شوند، ممکن است به بسیاری از فرض های سکوت در مورد ازدواج مشکوک شوند

6. And mixed economic signals continue to call into question how long it will take for the country to emerge from recession.
[ترجمه ترگمان]و سیگنال های اقتصادی مخلوط به این پرسش ادامه می دهند که چقدر طول می کشد تا کشور از رکود خارج شود
[ترجمه گوگل]سیگنال های اقتصادی مختلط همچنان سوالاتی را مطرح می کند که چقدر طول می کشد تا کشور از رکود خارج شود

7. Recent developments call into question that commitment.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های اخیر این سوال را مطرح می کنند که تعهد
[ترجمه گوگل]تحولات اخیر این تعهد را مطرح می کند

8. These findings call into question the effectiveness of many supplements on supermarket shelves.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها، اثربخشی بسیاری از مکمل ها در قفسه های سوپرمارکت ها را مورد سوال قرار می دهند
[ترجمه گوگل]این یافته ها موجب بروز اثربخشی بسیاری از مکمل ها در قفسه های سوپرمارکت می شود

9. But when errors are blatant and careless, they call into question everything else the journalist does.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی که خطاها صریح و بی دقت هستند، همه چیز دیگری را که این روزنامه نگار انجام می دهد را زیر سوال می برند
[ترجمه گوگل]اما زمانی که خطاها بی شرمانه و بی دقتی هستند، آنها هر گونه سوال دیگری را که روزنامه نگار می کند، سوء استفاده می کنند

10. Although Board compensation is not illegal, it can call into question a nonprofit's financial integrity.
[ترجمه ترگمان]اگر چه جبران این هیات غیر قانونی نیست، اما می تواند یک یکپارچگی مالی غیر انتفاعی را مورد سوال قرار دهد
[ترجمه گوگل]اگر چه غرامت هیئت مدیره غیرقانونی نیست، اما می تواند یکپارچگی مالی غیرانتفاعی را مورد سوال قرار دهد

11. Some of these reports, however, contain mistakes that call into question the reliability of the information presented to Congress and to the American public.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی از این گزارش ها حاوی اشتباهاتی هستند که قابلیت اطمینان اطلاعات ارائه شده به کنگره و مردم آمریکا را زیر سوال می برند
[ترجمه گوگل]با این حال برخی از این گزارشات حاوی اشتباهاتی هستند که اعتبار اطلاعات ارائه شده به کنگره و مردم آمریکا را مورد سوال قرار می دهند

12. In other words, whereas the new satellite measurements call into question computer models of solar output, it does not change the fundamental physics of human-induced global warming.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، در حالی که اندازه گیری های جدید ماهواره ای نیاز به سوال کردن مدل های کامپیوتری خروجی خورشیدی دارند، فیزیک بنیادی گرم شدن جهانی هوای کره زمین را تغییر نمی دهد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، در حالی که اندازه گیری های جدید ماهواره ای به مدل های کامپیوتری خروجی خورشید می پردازد، فیزیک بنیادی گرمایش جهانی ناشی از انسان را تغییر نمی دهد

13. Incidents like this, though, call into question how trustworthy that productivity is.
[ترجمه ترگمان]با این حال، رویدادهایی مانند این، این سوال را مطرح می کنند که بهره وری چقدر قابل اعتماد است
[ترجمه گوگل]هرچند حوادثی مانند این، سوالاتی را مطرح می کنند که این میزان بهره وری قابل اعتماد است

14. These numerical simulations also call into question the use of a cap when the agent's compensation is based on the ending value of aggregate output and the agent's effort takes place over time.
[ترجمه ترگمان]این شبیه سازی های عددی همچنین استفاده از یک سرپوش را هنگامی که جبران عامل براساس مقدار نهایی خروجی جمع باشد و تلاش نماینده در طول زمان صورت می گیرد، مورد سوال قرار می دهند
[ترجمه گوگل]این شبیه سازی های عددی همچنین در مورد استفاده از کلاه، زمانی که جبران خسارت عامل بر پایه ارزش خروجی کل است و تلاش های عامل در طول زمان صورت می گیرد، سوء استفاده می شود

15. These images expose a budding female sexuality, and call into question an idealized vision of femininity. 'Belle de Jour' was produced in 2002/200
[ترجمه ترگمان]این تصاویر، تمایلات جنسی زنان در حال شکوفایی را آشکار می کنند و یک دیدگاه آرمانی زنانه را مورد سوال قرار می دهند بل دو Jour در سال ۲۰۰۲ \/ ۲۰۰ تولید شد
[ترجمه گوگل]این تصاویر یک جنس جنسی زن جوان را در معرض دید قرار می دهد و به یک دیدگاه ایده آل زنانه درباره ی زنان می پردازد 'Belle de Jour' در سال 2002/200 تولید شد

پیشنهاد کاربران

ایجاد شک و شبهه کردن ( رسمی )

به چالش کشاندن

زیر سئوال بردن

زیر سوال بردن bring into question
مورد تردید قرار دادن cast doubt on
موجب شک و شبهه شدن to cause doubts about something
• The new research called the previous conclusion into question

همچنین:
call into doubt

to make people doubt ( something ) =



کلمات دیگر: