کلمه جو
صفحه اصلی

call forth


1- ایجاب کردن، نیاز داشتن، 2- آمدن و بردن، سراغ کسی یا چیزی رفتن، 3- پیش بینی کردن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، به کار انداختن

انگلیسی به فارسی

تماس بگیرید


انگلیسی به انگلیسی

• elicit, evoke, cause to occur

جملات نمونه

1. His speech called forth admiration from all the people present.
[ترجمه ترگمان]از همه حاضران تحسین و تمجید می کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او باعث تحسین همه مردم حاضر شد

2. An impoverished family can call forth a filial son.
[ترجمه ترگمان]یک خانواده فقیر می تواند فرزندی فرزندی داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک خانواده فقیر میتواند یک پسر فلیسا باشد

3. The proposed shopping centre has called forth an angry response from local residents.
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید پیشنهادی، واکنش خشمگینانه ساکنان محلی را مطرح کرده است
[ترجمه گوگل]مرکز خرید پیشنهادی پاسخی عصبانی از ساکنان محلی را مطرح کرده است

4. Great works of classical music can often call forth a mixture of responses from the listener.
[ترجمه ترگمان]کاره ای بزرگ موسیقی کلاسیک اغلب می توانند ترکیبی از پاسخ ها را از شنونده به نمایش بگذارند
[ترجمه گوگل]آثار بزرگ موسیقی کلاسیک اغلب می تواند مخلوطی از پاسخ شنوندگان را بیان کند

5. Her remarks have called forth harsh criticism in the media.
[ترجمه ترگمان]اظهارات او انتقادهای شدید در رسانه ها را برانگیخته است
[ترجمه گوگل]سخنان او انتقاد شدید در رسانه ها را مطرح کرده است

6. His speech called forth an angry response.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او یک واکنش خشمگینانه را برانگیخت
[ترجمه گوگل]سخنرانی او یک پاسخ عصبانی را بیان کرد

7. Who knows what such a happenstance might have called forth from my unpredictable nature?
[ترجمه ترگمان]کیست که بداند چنین اتفاقی ممکن است از طبیعت غیرقابل پیش بینی من بیرون بکشد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند که چنین اتفاقاتی ممکن است از طبیعت غیر قابل پیش بینی من نام برده شود؟

8. It was dominated by Franklin Roosevelt, the cunning, determined, good-natured president called forth by the crisis of the Depression.
[ترجمه ترگمان]این حزب تحت سلطه فرانکلین روزولت بود، مردی زیرک، مصمم، و با حسن نیت که از بحران رکود اقتصادی به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]فرانکلین روزولت، حاکم، متعهد، رییس جمهور نیکوکار، تحت تاثیر بحران افسردگی تحت سلطه قرار گرفت

9. Her story . . . evokes the imagination, calling forth a reader's response . . . .
[ترجمه ترگمان]داستان او، تخیل را تحریک می کند و یک پاسخ خواننده را صدا می زند
[ترجمه گوگل]داستان او تخیل را به تصویر می کشد و پاسخ خواننده را فرا می خواند

10. The kind of response which it calls forth is not a factual wonder why but a wonder at.
[ترجمه ترگمان]نوع پاسخی که از آن برمی خیزد، یک شگفتی واقعی نیست، چرا که یک شگفتی در آن است
[ترجمه گوگل]نوع پاسخی که آن را فرا می خواند یک تعجب واقعی نیست، چرا که اما تعجب در

11. The Eddie was not called forth by an act of human will.
[ترجمه ترگمان]ادی به وسیله یک اراده انسانی به آن صدا نزده بود
[ترجمه گوگل]ادی توسط یک اثر بشردوستانه نامعلوم نبوده است

12. What was it that had called forth the mental association?
[ترجمه ترگمان]این چه چیزی بود که انجمن روانی را فرا خوانده بود؟
[ترجمه گوگل]این چه ارتباطی روانی را به وجود آورد؟

13. He had been a gift to them, Jim said, and his gift had called forth their own.
[ترجمه ترگمان]جیم گفت که هدیه ای است که به آن ها داده و استعدادش را خودشان گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]جیم گفت، او هدیه ای برای آنها بود، و هدیه او خود را به نام خود اعلام کرده بود

14. But how was the demand to call forth the supply?
[ترجمه ترگمان]اما تقاضا برای عرضه این منبع چطور بود؟
[ترجمه گوگل]اما تقاضا برای عرضه به چه شکلی بود؟

پیشنهاد کاربران

فراخواندن


کلمات دیگر: