کلمه جو
صفحه اصلی

bad loan

انگلیسی به انگلیسی

• loan that was not repaid on time

جملات نمونه

1. Japan's banks are in trouble because of bad loans and the stock market plunge.
[ترجمه ترگمان]بانک های ژاپن به دلیل وام های بد و سقوط بازار سهام دچار مشکل شده اند
[ترجمه گوگل]بانک های ژاپن به دلیل وام های بد و افت بازار سهام مشکل دارند

2. Banks still hold several trillion yen of bad loans.
[ترجمه ترگمان]بانک ها هنوز چندین تریلیون ین وام های بد را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]بانک ها هنوز چندین تریلیون ین از وام های بد دارند

3. As bad loans proliferate, investors are less willing to buy bank debt and equity, making capital scarcer.
[ترجمه ترگمان]با افزایش وام های بد، سرمایه گذاران کم تر مایل به خرید وام بانکی و حقوق صاحبان سهام هستند
[ترجمه گوگل]با افزایش وام های بد، سرمایه گذاران کمتر مایل به خرید بدهی های بانکی و حقوق صاحبان سهام هستند، و سرمایه کم می شود

4. Rising bad loans could conceivably bring down an insurer or a hedge fund with little or no warning.
[ترجمه ترگمان]افزایش وام های بد می تواند یک بیمه گر یا صندوق پرچینی را با هشدار کم یا بدون هیچ هشداری پایین بیاورد
[ترجمه گوگل]افزایش وام های بد ممکن است تصور می شود یک بیمه گر یا صندوق هزینشی را با هشدار کم یا بدون هیچ نظری کاهش دهد

5. It also reduced the bank's official bad loan ratio from 4 per cent when it bought in to about 0. 6 per cent by the end of last year.
[ترجمه ترگمان]این بانک همچنین نسبت بدهی به بانک را از ۴ درصد کاهش داد زمانی که این وام به حدود ۰ رسید ۶ درصد تا پایان سال گذشته
[ترجمه گوگل]همچنین نرخ رسمی وام صندوق بین المللی پول را از 4 درصد کاهش داد و در پایان سال گذشته 6 درصد کاهش یافت

6. In terms of national economy, financial risk by bad loan is vital to economic safety.
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد ملی، ریسک مالی از طریق وام بد برای امنیت اقتصادی حیاتی است
[ترجمه گوگل]از لحاظ اقتصاد ملی، خطر مالی ناشی از وام بد برای ایمنی اقتصادی حیاتی است

7. Had we reversed mark-to-market accounting at that time, bad loan disposal and economic recovery would have taken even longer.
[ترجمه ترگمان]اگر در آن زمان حسابداری بازار به بازار را معکوس کرده بودیم، دفع وام بد و بهبود اقتصادی بیشتر طول می کشید
[ترجمه گوگل]اگر در آن زمان حسابداری مارک به بازار را تغییر دادیم، دفع وام بد و بهبود اقتصادی حتی طولانی تر می شد

8. That, in turn, could intensify a bad loan problem at China's banks that many economists believe is an inevitable result of the lending boom.
[ترجمه ترگمان]این امر به نوبه خود می تواند یک مشکل وام بد را در بانک های چین تشدید کند که بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که این یک نتیجه اجتناب ناپذیر شکوفایی وام دهی است
[ترجمه گوگل]این، به نوبه خود، می تواند یک مشکل وام بد در بانک های چین که بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند، یک نتیجه اجتناب ناپذیر رونق وام است، تشدید می کند

9. Themain reason is the existence of bad loan channels.
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر وجود کانال های وام بد است
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی آن وجود کانال های وام بد است

10. Bad loan charges are still rising.
[ترجمه ترگمان]هزینه های بد وام هنوز در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]اتهامات وام ناچیز هنوز در حال افزایش است

11. Known for its good prospect and relatively lower bad loan rate, consumer's credit has been rapidly expanding, which has grown into one of the most competitive credit lines.
[ترجمه ترگمان]اعتبار مصرف کنندگان به خاطر دورنمای خوب آن و نرخ وام بد کم تر، به سرعت در حال گسترش است، که به یکی از the خطوط اعتباری تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]شناخته شده برای چشم انداز خوب و نسبتا پایین نرخ وام وام بد، اعتبار مصرف کننده به سرعت در حال گسترش است، که به یکی از رقابتی ترین خطوط اعتباری تبدیل شده است

12. If bad loan decisions don't come with consequences, banks will end up taking a major step backward in their effort to operate on commercial terms, not political ones.
[ترجمه ترگمان]اگر تصمیمات وام بد با پیامدها حاصل نشود، بانک ها با برداشتن گامی مهم به عقب در تلاش خود برای فعالیت بر روی شرایط تجاری و نه سیاست های سیاسی، پایان خواهند داد
[ترجمه گوگل]اگر تصمیمات وام های بد که با عواقب ناشی از آن مواجه نشوند، بانک ها در تلاش برای انجام کارها در شرایط تجاری، و نه از لحاظ سیاسی، قدمی مهمی خواهند داشت

13. The rate of bad loan up to 25%, it hit the banking system in china.
[ترجمه ترگمان]میزان وام بد تا ۲۵ درصد به سیستم بانکی چین رسید
[ترجمه گوگل]نرخ وام بد تا 25٪، آن را به سیستم بانکی در چین ضربه

14. The banking system has a bad loan coverage ratio at the end of 2010 of 218 percent to cover any losses, up from 80 percent at the end of 2008 and 155 percent at the end of 200
[ترجمه ترگمان]سیستم بانکی نسبت به میزان ۲۱۸ درصد در پایان سال ۲۰۰۸ تا ۱۵۵ درصد در پایان سال ۲۰۰۸ و ۱۵۵ در پایان سال ۲۰۰ نسبت پوشش بدی دارد
[ترجمه گوگل]سیستم بانکی دارای ضریب پوشش وام در اواخر سال 2010 218 درصد برای پوشش هرگونه زیان است، از 80 درصد در پایان سال 2008 و 155 درصد در پایان سال 200

15. First, interest rates may take longer to fall than is hoped. Second, in real terms, lending may fall. Third, bad loans could wipe out much of any improvement.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، نرخ بهره ممکن است طولانی تر از آن چیزی باشد که انتظار می رود دوم، در شرایط واقعی، وام دادن ممکن است کاهش یابد سوم، وام های بد می تواند بسیاری از اصلاحات را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]اولا، نرخ های بهره ممکن است کوتاهتر از حد انتظار باشد  دوم، در شرایط واقعی، وام دهی ممکن است کاهش یابد  سوم، وام های بد می تواند بسیاری از هر گونه بهبود را از بین ببرد

پیشنهاد کاربران

وام مشکوک الوصول/وصول ناشدنی


کلمات دیگر: