تابلو اعلانات، آگه نامه دان، جای آگه نامه ها، آگه برگ جای، آگاهی نامه
bulletin board
تابلو اعلانات، آگه نامه دان، جای آگه نامه ها، آگه برگ جای، آگاهی نامه
انگلیسی به فارسی
تابلو اعلانات، آگهنامهدان، جای آگهنامهها، آگهبرگ جای، آگاهینامه
تابلو اعلانات
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a board, usually hung on a wall, on which items such as notices or advertisements are displayed.
- She put up a notice on the bulletin board to try to sell her car.
[ترجمه ترگمان] او به تابلوی اعلانات اشاره کرد و سعی کرد ماشینش را بفروشد
[ترجمه گوگل] او روی تابلوهای تبلیغاتی قرار داد تا سعی کند ماشینش را به فروش برساند
[ترجمه گوگل] او روی تابلوهای تبلیغاتی قرار داد تا سعی کند ماشینش را به فروش برساند
• board where public notices can be posted, board for hanging announcements
a bulletin board is the same as a noticeboard; used in american english.
a bulletin board is the same as a noticeboard; used in american english.
دیکشنری تخصصی
[سینما] تخته اعلان - تخته اعلانات
[کامپیوتر] تخته بولتن ؛ تابلوی اعلانات ( electronic bulletin board )
[کامپیوتر] تخته بولتن ؛ تابلوی اعلانات ( electronic bulletin board )
مترادف و متضاد
electronic messaging system
Synonyms: bboard, BBS, board, bulletin board system
جملات نمونه
1. The students put up a poster on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان یک پوستر روی تابلوی اعلانات نصب کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان یک پوستر در هیئت مدیره بولتن قرار داده اند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان یک پوستر در هیئت مدیره بولتن قرار داده اند
2. The Internet is the largest computer bulletin board in the world.
[ترجمه ترگمان]اینترنت بزرگ ترین تابلوی اعلانات کامپیوتر در جهان است
[ترجمه گوگل]اینترنت بزرگترین هیئت مدیره رایانه در جهان است
[ترجمه گوگل]اینترنت بزرگترین هیئت مدیره رایانه در جهان است
3. The secretary tacked a meeting notice on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]منشی یادداشت را روی تابلوی اعلانات نصب کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در مورد جلسه اطلاع رسانی در باره هیئت مدیره اعلام کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه در مورد جلسه اطلاع رسانی در باره هیئت مدیره اعلام کرد
4. We read the notice on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان] ما متوجه تابلوی اعلانات شدیم
[ترجمه گوگل]ما این اطلاعیه را در هیئت مدیره بولتن خواندیم
[ترجمه گوگل]ما این اطلاعیه را در هیئت مدیره بولتن خواندیم
5. We read the declaration posted on the bulletin board.
[ترجمه ترگمان]ما بیانیه رو که روی تابلوی اعلانات نوشته شده رو خونده بودیم
[ترجمه گوگل]ما اعلامیه ای که در هیئت مدیره بولتن منتشر شده است را می خوانیم
[ترجمه گوگل]ما اعلامیه ای که در هیئت مدیره بولتن منتشر شده است را می خوانیم
6. The exam results were posted on the bulletin board yesterday.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون دیروز بر روی تابلوی اعلانات نصب شد
[ترجمه گوگل]نتایج امتحانات دیروز در بولتن منتشر شد
[ترجمه گوگل]نتایج امتحانات دیروز در بولتن منتشر شد
7. The bulletin board was covered with messages.
[ترجمه ترگمان]تابلوی اعلانات اتاق را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]بولتن خبری با پیام ها پوشانده شد
[ترجمه گوگل]بولتن خبری با پیام ها پوشانده شد
8. If you use a computer bulletin board, the responses can go there.
[ترجمه ترگمان]اگر از یک تابلوی اعلانات کامپیوتر استفاده می کنید، پاسخ ها می توانند به آنجا بروند
[ترجمه گوگل]اگر شما از یک هیئت مدیره رایانه استفاده می کنید، پاسخ ها می توانند به آنجا بروند
[ترجمه گوگل]اگر شما از یک هیئت مدیره رایانه استفاده می کنید، پاسخ ها می توانند به آنجا بروند
9. To call a local computer bulletin board, you would use: A. . The Terminal program in Windows.
[ترجمه ترگمان]برای تماس با یک تابلوی اعلانات کامپیوتر محلی، می توانید از آن استفاده کنید: یک برنامه پایانه در ویندوز
[ترجمه گوگل]برای تماس با یک بولتن تبلیغاتی محلی، از A استفاده کنید برنامه ترمینال در ویندوز
[ترجمه گوگل]برای تماس با یک بولتن تبلیغاتی محلی، از A استفاده کنید برنامه ترمینال در ویندوز
10. The ideal bulletin board is a local call away, with a crowd you like and lots of cool shareware for downloading.
[ترجمه ترگمان]تابلوی اعلانات ideal یک تماس محلی است، با جمعیتی که شما دوست دارید و تعداد زیادی نوشیدنی خنک برای دانلود آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]بولتن ایده آل یک تماس محلی است، با جمعیتی که دوست دارید و مقدار زیادی از نرم افزار سرد برای دانلود
[ترجمه گوگل]بولتن ایده آل یک تماس محلی است، با جمعیتی که دوست دارید و مقدار زیادی از نرم افزار سرد برای دانلود
11. The packet is posted on the electronic bulletin board, and Felton himself reads them all, responding to many himself.
[ترجمه ترگمان]این بسته در صفحه بولتن الکترونیک پست شده است، و فلتون خودش همه آن ها را می خواند و به بسیاری از خودش پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]این بسته بر روی بولتن الکترونیکی قرار می گیرد و خود فلتون همه آنها را می خواند و به بسیاری از آنها پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]این بسته بر روی بولتن الکترونیکی قرار می گیرد و خود فلتون همه آنها را می خواند و به بسیاری از آنها پاسخ می دهد
12. Instead of answering she walked to the bulletin board and pinned up the clipping.
[ترجمه ترگمان]به جای جواب دادن به تابلوی اعلانات به تابلوی اعلانات اشاره کرد
[ترجمه گوگل]به جای پاسخ دادن، او به هیئت مدیره راه می رفت و قطع می کرد
[ترجمه گوگل]به جای پاسخ دادن، او به هیئت مدیره راه می رفت و قطع می کرد
13. I hung it up on my bulletin board.
[ترجمه ترگمان]من آن را روی تابلوی اعلانات نصب کردم
[ترجمه گوگل]من آن را بر روی بولتن من گذاشتم
[ترجمه گوگل]من آن را بر روی بولتن من گذاشتم
14. She finds her answer on the bulletin board where the job as varsity basketball coach is posted.
[ترجمه ترگمان]او پاسخ خود را در تابلوی اعلانات که در آن شغل به عنوان مربی بسکتبال در حال پست کردن است، پیدا می کند
[ترجمه گوگل]او پاسخ خود را در باره هیئت مدیره که در آن کار به عنوان مربی بسکتبال واریتس ارسال شده است پیدا می کند
[ترجمه گوگل]او پاسخ خود را در باره هیئت مدیره که در آن کار به عنوان مربی بسکتبال واریتس ارسال شده است پیدا می کند
پیشنهاد کاربران
تابلوی اعلانات یا اطلاعیه ها
تابلو پونزی😁
پانل
کلمات دیگر: