1. Will happen one day, you can come back, bloomy spring.
[ترجمه ترگمان]، یه روز اتفاق می افته میتونی برگردی، بهار پرگل
[ترجمه گوگل]یک روز اتفاق می افتد، می توانید به بهار برسید
2. a bloomy sunlit slope.
[ترجمه ترگمان]یک شیب sunlit
[ترجمه گوگل]شیب آفتابگردان شکوفهدار
3. Should have mottled bloomy rind or interior may be chalky.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که پوست و یا فضای داخلی خالدار ممکن است به رنگ گچ باشد
[ترجمه گوگل]باید پوسته پوشیده از شکوفه و یا داخلی ممکن است گچ
4. In the bloomy spring season, we have welcomed the ninth session of English art festival.
[ترجمه ترگمان]در فصل بهار بهاره، ما از نهمین دوره جشنواره هنر انگلیس استقبال کرده ایم
[ترجمه گوگل]در فصل بهار تابستان، ما از نشست نهم جشنواره هنر انگلیسی استقبال کردیم
5. The bloomy spring season, mu the positive regional school board of directors passed own second birthdays one after another. . .
[ترجمه ترگمان]فصل بهار bloomy، در حالی که هیات مدیره مدرسه منطقه ای مثبت یکی پس از دیگری از روز تولد دوم خود عبور کرده اند
[ترجمه گوگل]فصل بهاری تابستانه، هیئت مدیره مدرسه منطقه ای مثبت، یک روز بعد از تولد دومین تولد خود را سپری کرد
6. In a bloomy spring afternoon of May, when I first saw his new works Early Spring series, I immediately gave high appraise.
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر بهاری بهاری در ماه مه، هنگامی که اولین بار کاره ای جدیدش را در سری بهار آغاز کردم، به سرعت زمین را ارزیابی کردم
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر بهار در تابستان ماه مه، هنگامی که برای اولین بار کارهای جدید خود را دیدم، سریال های بهار اولیه، بلافاصله ارزیابی شدم
7. It seems to me that spring with bloomy flowers and emerald trees is no doubt likeable, whereas autumn with melons and fruits all over is even more pleasantly surprising.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، بهار با گل های bloomy و درختان زمرد بی تردید دوست داشتنی نیست، در حالی که پاییز با هندوانه و میوه ها و میوه ها در کل حتی جالب تر هم هست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بهار با گل های شکوفه و درختان زمرد، بدون شک شگفت انگیز است، در حالی که پاییز با خربزه ها و میوه ها همواره شگفت آور است
8. So strange, Should be the bloomy spring season, It'seems like a late winter.
[ترجمه ترگمان]خیلی عجیب است، فصل بهار فصل بهار، مثل یک زمستان خیلی دیر است
[ترجمه گوگل]به طوری عجیب و غریب، باید فصل بهار شکوهمند، آن را زمستان پایانی به نظر می رسد
9. The painting implies that the bloomy flowers will be faded someday yet life is even more unpredictable than one's thought.
[ترجمه ترگمان]نقاشی نشانه این است که گل های bloomy روزی محو خواهند شد، اما زندگی حتی more از آن چیزی است که فکر می کند
[ترجمه گوگل]نقاشی به این معنی است که گلهای شکوفه روزی محو می شوند، اما زندگی حتی از پیش بینی های غیر قابل پیش بینی است
10. Loneliness is a spiritual cautiousness, like the bloomy snow lotus herb on the summit of the mountain, beautiful and solemn.
[ترجمه ترگمان]تنهایی یک نوع احتیاط روحی است، همچون گیاهی که در قله کوه، زیبا و باشکوه است
[ترجمه گوگل]تنهایی احتیاط معنوی است، مانند گیاه لوتوس برفی بر روی صخره کوه، زیبا و مهیج
11. The daily surface dynasty sea, looks bloomy spring!
[ترجمه ترگمان]سلسله surface که هر روز بهار به نظر می رسد، بهار به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]دریای سلطنتی روزانه، به نظر می رسد بهار شکوفهدار!
12. But all the bloomy flush of life is fled.
[ترجمه ترگمان]اما همه the flush از بین می رود
[ترجمه گوگل]اما تمام شکوفه های شکوفایی زندگی فرار کرده اند
13. These cheeses have a characteristic "bloomy" crust, created when bacteria ripen the cheese from the inside out.
[ترجمه ترگمان]این پنیرها یک پوسته \"bloomy\" دارند که در آن باکتری از درون به پنیر می رسد
[ترجمه گوگل]این پنیر دارای پوسته مشخصه 'شکوفهدار' است، زمانی که باکتریها پنیر را از داخل خارج می کنند
14. There is a beautiful bloomy winter garden which evokes a mediterranean feeling all year long.
[ترجمه ترگمان]باغی زیبا و پرگل وجود دارد که در تمام طول سال نسبت به دریای مدیترانه است
[ترجمه گوگل]یک باغ زمستان پر از شکوه زیبا وجود دارد که سالیان دراز است که احساس می کند مرموز است