(عامیانه) محبوبیت هنرپیشه و توانایی او در جلب مشتری، نمایش (از نظر جلب مشتری)، باجه ی فروش بلیط (در سینما و غیره)، گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش، باجه بلیط فروشی
box office
(عامیانه) محبوبیت هنرپیشه و توانایی او در جلب مشتری، نمایش (از نظر جلب مشتری)، باجه ی فروش بلیط (در سینما و غیره)، گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش، باجه بلیط فروشی
انگلیسی به فارسی
گیشه فروش بلیط ورودی نمایش، باجه بلیطفروشی
باجه بلیط فروشی، گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: box-office (adj.)
مشتقات: box-office (adj.)
• (1) تعریف: the ticket sales office of a theater, concert hall, stadium, or the like.
• (2) تعریف: the receipts from a play, concert, or other entertainment.
• (3) تعریف: the power of a show or its performers to attract an audience.
• place where admission tickets are sold (in a theater, etc.)
the box office in a theatre, cinema, or concert hall is the place where the tickets are sold.
you also use box office to say how successful a film, play, or actor is in terms of the number of tickets sold to go and see them.
the box office in a theatre, cinema, or concert hall is the place where the tickets are sold.
you also use box office to say how successful a film, play, or actor is in terms of the number of tickets sold to go and see them.
دیکشنری تخصصی
[سینما] گیشه (باجه بلیت فروشی سینما) - باجه سینما - گیشه
مترادف و متضاد
ticket office
Synonyms: gate, receipts, ticket booth
جملات نمونه
1. The movie bombed out at the box office.
[ترجمه لیلا شریف نیا] این فیلم توی گیشه ی بلیط فروشی حسابی ترکونده
[ترجمه ترگمان]فیلم در گیشه فروش گذاشته شد[ترجمه گوگل]این فیلم در دفتر جعبه بمباران شده است
2. The film has taken £180 million at the box office.
[ترجمه ترگمان]این فیلم ۱۸۰ میلیون پوند در گیشه فروش داشته است
[ترجمه گوگل]این فیلم 180 میلیون پوند در دفتر جعبه گرفته است
[ترجمه گوگل]این فیلم 180 میلیون پوند در دفتر جعبه گرفته است
3. Tickets are available from the box office.
[ترجمه ترگمان]بلیط های از دفتر صندوق موجود است
[ترجمه گوگل]بلیط ها از دفتر جعبه در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]بلیط ها از دفتر جعبه در دسترس هستند
4. The box office opens at ten.
[ترجمه مهران حسینی] گیشه ی سینما در ساعت ده باز میشود
[ترجمه ترگمان]دفتر کار ساعت ده باز می شود[ترجمه گوگل]دفتر جعبه در دهانه باز می شود
5. Tickets are available at the box office.
[ترجمه ترگمان]بلیط ها در گیشه فروش قرار دارند
[ترجمه گوگل]بلیط در دفتر جعبه موجود است
[ترجمه گوگل]بلیط در دفتر جعبه موجود است
6. Box office receipts for the film have hit $50 million.
[ترجمه ترگمان]رسیده ای اداره کادر این فیلم به ۵۰ میلیون دلار رسیده است
[ترجمه گوگل]رسید های صندوق پستی این فیلم 50 میلیون دلار دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]رسید های صندوق پستی این فیلم 50 میلیون دلار دریافت کرده است
7. The film smashed all box office records.
[ترجمه ترگمان]فیلم همه رکوردهای گیشه فروش را شکست
[ترجمه گوگل]این فیلم همه سوابق دفتر جعبه را شکست
[ترجمه گوگل]این فیلم همه سوابق دفتر جعبه را شکست
8. Tickets may be turned in at the box office.
[ترجمه ترگمان]بلیط ها را می توان در گیشه فروش به فروش رساند
[ترجمه گوگل]بلیط ها ممکن است در دفتر جعبه تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]بلیط ها ممکن است در دفتر جعبه تبدیل شوند
9. Box office takings are up by 40 % on last year.
[ترجمه ترگمان]توجه به این موضوع در سال گذشته ۴۰ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]درآمد جعبه در سال گذشته 40 درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]درآمد جعبه در سال گذشته 40 درصد افزایش داشته است
10. There has been a falling-off in box office income and other earnings.
[ترجمه ترگمان]درآمد مشاغل اداری و درآمده ای دیگر کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]درآمد صندوق و سایر درآمدها در حال افتادن است
[ترجمه گوگل]درآمد صندوق و سایر درآمدها در حال افتادن است
11. The movie bombed at the box office.
[ترجمه ترگمان]فیلم در گیشه فروش بمب گذاری شد
[ترجمه گوگل]این فیلم در دفتر جعلی بمباران شده است
[ترجمه گوگل]این فیلم در دفتر جعلی بمباران شده است
12. The film flopped badly at the box office.
[ترجمه ترگمان]فیلم به خوبی در گیشه فروش گذاشته شد
[ترجمه گوگل]این فیلم به شدت در دفتر جعبه افتاد
[ترجمه گوگل]این فیلم به شدت در دفتر جعبه افتاد
13. It has cleaned up at the box office.
[ترجمه ترگمان]آن را در اداره جعبه مرتب کرده است
[ترجمه گوگل]این در دفتر جعبه پاک شده است
[ترجمه گوگل]این در دفتر جعبه پاک شده است
14. Collect your tickets at the box office.
[ترجمه ترگمان] بلیطای your رو جمع کن
[ترجمه گوگل]بلیط های خود را در دفتر جعبه جمع آوری کنید
[ترجمه گوگل]بلیط های خود را در دفتر جعبه جمع آوری کنید
15. Fans besieged the box office to try and get tickets for the concert.
[ترجمه ترگمان]هواداران این صندوق را محاصره کردند تا برای کنسرت بلیط تهیه کنند
[ترجمه گوگل]هواداران دفتر جعبه را محاصره کردند تا سعی کنند بلیط هایی برای کنسرت دریافت کنند
[ترجمه گوگل]هواداران دفتر جعبه را محاصره کردند تا سعی کنند بلیط هایی برای کنسرت دریافت کنند
The show was a box office smash.
نمایش از نظر فروش بلیط خیلی موفق بود.
پیشنهاد کاربران
باجه بلیط فروشی
گیشه یا باجه ی بلیت فروشی
باجه ی فروش بلیط
گیشه
His latest movie tanked at the box office
His latest movie tanked at the box office
بچه ها جوابش میشه :باجه ی بلیط فروشی
جدول فروش ( فیلم )
box office ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: گیشه
تعریف: 1. محل فروش بلیت سینما به تماشاگران|||2. درآمد حاصل از فروش فیلم سینمایی
واژه مصوب: گیشه
تعریف: 1. محل فروش بلیت سینما به تماشاگران|||2. درآمد حاصل از فروش فیلم سینمایی
کلمات دیگر: