1- به هم نزدیکتر شدن، جلوتر رفتن، 2- بستن، 3- جوش خوردن (زخم)، هم آمدن، التیام یافتن، از نزدیک، (عکس و فیلم برداری) از فاصله ی کم، کلوزآپ، (عکاسی و فیلمبرداری و تلویزیون) از نزدیک، نمای نزدیک، از جلو
close up
1- به هم نزدیکتر شدن، جلوتر رفتن، 2- بستن، 3- جوش خوردن (زخم)، هم آمدن، التیام یافتن، از نزدیک، (عکس و فیلم برداری) از فاصله ی کم، کلوزآپ، (عکاسی و فیلمبرداری و تلویزیون) از نزدیک، نمای نزدیک، از جلو
انگلیسی به فارسی
از نزدیک، از جلو
نزدیک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: in photography, films, or television, a picture taken at close range to show details, as of facial expression. (Cf. long shot.)
• (2) تعریف: a detailed, intimate portrayal.
- The article gave a close-up of a policeman's work.
[ترجمه ترگمان] این مقاله به کار پلیس خاتمه داد
[ترجمه گوگل] این مقاله، نزدیک به یک کار پلیس بود
[ترجمه گوگل] این مقاله، نزدیک به یک کار پلیس بود
• photo taken from a close distance
shut, lock; reduce profits
a close-up is a photograph or film that shows a lot of detail because it was taken very near to the subject.
photograph taken at close range
shut, lock; reduce profits
a close-up is a photograph or film that shows a lot of detail because it was taken very near to the subject.
photograph taken at close range
دیکشنری تخصصی
[سینما] کلوزآپ - صحنه درشت - پلان درشت - تصویر درشت - درشت چهره - درشت نما - درشت نمایی - نمای نزدیک - نمای بزرگ - صورت درشت - نمای درشت - نیم تنه
جملات نمونه
1. This herbal ointment will help to close up your wound quickly.
[ترجمه ترگمان]این پماد گیاهی برای بستن زخم هات به سرعت کمک می کنه
[ترجمه گوگل]این پماد گیاهی به زخم خود نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]این پماد گیاهی به زخم خود نزدیک می شود
2. We must close up the old well; it's dangerous.
[ترجمه ترگمان]باید چاه قدیمی را ببندیم، خطرناک است
[ترجمه گوگل]ما باید چاه قدیم را نزدیک کنیم خطرناکه
[ترجمه گوگل]ما باید چاه قدیم را نزدیک کنیم خطرناکه
3. The sergeant-major ordered the men to close up.
[ترجمه ترگمان]سرگرد به افراد دستور داده بودند که نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]سرباز ارشد به مردان دستور داد تا نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]سرباز ارشد به مردان دستور داد تا نزدیک شوند
4. You go on home. I'll close up .
[ترجمه ترگمان] تو برو خونه من به او نزدیک می شوم
[ترجمه گوگل]شما به خانه می روید من نزدیک خواهم شد
[ترجمه گوگل]شما به خانه می روید من نزدیک خواهم شد
5. Children have to learn to close up their letters when writing.
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید یاد بگیرند که هنگام نوشتن نامه ها را ببندند
[ترجمه گوگل]کودکان باید یاد بگیرند هنگام نوشتن نامه های خود را بسته نگه دارند
[ترجمه گوگل]کودکان باید یاد بگیرند هنگام نوشتن نامه های خود را بسته نگه دارند
6. The teacher told the children to close up to each other near the camp fire and then began his story.
[ترجمه ترگمان]معلم به بچه ها گفت که نزدیک آتش اردوگاه به هم نزدیک شوند و سپس داستانش را شروع کردند
[ترجمه گوگل]معلم به بچه ها گفت که نزدیک یک اردوگاه نزدیک به اردوگاه را بست و سپس داستانش را شروع کرد
[ترجمه گوگل]معلم به بچه ها گفت که نزدیک یک اردوگاه نزدیک به اردوگاه را بست و سپس داستانش را شروع کرد
7. She snuggled close up to him.
[ترجمه ترگمان]او خودش را بغل کرد و به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او به او نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او به او نزدیک شد
8. The captain ordered his men to close up.
[ترجمه ترگمان]سروان دستور داد که افرادش نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد که مردان خود را نزدیک ببندند
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد که مردان خود را نزدیک ببندند
9. Children have to learn to close up the letters when writing.
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید یاد بگیرند که هنگام نوشتن نامه ها را ببندند
[ترجمه گوگل]کودکان باید یاد بگیرند هنگام نوشتن نامه ها را ببندند
[ترجمه گوگل]کودکان باید یاد بگیرند هنگام نوشتن نامه ها را ببندند
10. Just close up the shop.
[ترجمه ترگمان] فقط مغازه رو ببندید
[ترجمه گوگل]فقط فروشگاه را بزن
[ترجمه گوگل]فقط فروشگاه را بزن
11. If I don't phone the office,she would close up at 5 p. m.
[ترجمه ترگمان]اگر به دفتر تلفن نکنم، ساعت ۵ بعد از ظهر از خواب بیدار می شود ام
[ترجمه گوگل]اگر دفتر را تلفنی نکنم، او در 5 پایی نزدیک خواهد شد متر
[ترجمه گوگل]اگر دفتر را تلفنی نکنم، او در 5 پایی نزدیک خواهد شد متر
12. The cut took a long time to close up.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی طول کشید تا به هم نزدیک شویم
[ترجمه گوگل]این برش زمان زیادی برای بستن داشت
[ترجمه گوگل]این برش زمان زیادی برای بستن داشت
13. Much of the movie is shot in close up.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از این فیلم در نزدیکی محل فیلمبرداری شده است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از فیلم در حال نزدیک شدن است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از فیلم در حال نزدیک شدن است
14. They always look smaller close up.
[ترجمه ترگمان]ان ها همیشه کوچک تر به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]آنها همیشه کوچکتر به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]آنها همیشه کوچکتر به نظر می رسند
15. The flowers close up at night.
[ترجمه ترگمان]گل های شب به هم نزدیک می شوند
[ترجمه گوگل]گل ها در شب نزدیک می شوند
[ترجمه گوگل]گل ها در شب نزدیک می شوند
16. I turned away in revulsion when they showed a close-up of the operation.
[ترجمه فاطمه زهرا صادقپور] نمای بسته از عمل جراحی
[ترجمه ترگمان]من با انزجار به او نگاه کردم[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها نزدیکترین عملیات را نشان دادند، من را مجذوب خود کردند
17. The slide gave close-up detail of petal formation.
[ترجمه ترگمان]این اسلاید جزئیات نزدیک تشکیل گلبرگ را به دست می دهد
[ترجمه گوگل]اسلاید به جزئیات نزدیک به شکل گلبرگ اشاره کرد
[ترجمه گوگل]اسلاید به جزئیات نزدیک به شکل گلبرگ اشاره کرد
18. It was strange to see her own face in close-up on the screen.
[ترجمه ترگمان]دیدن چهره خودش در صفحه نمایش عجیب بود
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب بود که چهره اش را در نزدیک روی صفحه نمایش ببیند
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب بود که چهره اش را در نزدیک روی صفحه نمایش ببیند
19. A side benefit to filming close-up shots is that your microphone will pick up clearer sound.
[ترجمه ترگمان]یک مزیت دیگر برای فیلمبرداری از عکس های کلوزآپ این است که میکروفن صدای واضح تری را دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]یک مزیت جانبی برای فیلمبرداری عکس های نزدیک، این است که میکروفون شما صدای واضح تر را انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]یک مزیت جانبی برای فیلمبرداری عکس های نزدیک، این است که میکروفون شما صدای واضح تر را انتخاب می کند
20. She took a stunning close-up of him.
[ترجمه ترگمان]او خیلی به او نزدیک شده بود
[ترجمه گوگل]او بسیار نزدیک او را خیره کرد
[ترجمه گوگل]او بسیار نزدیک او را خیره کرد
21. The book abounds with close-up images from space.
[ترجمه ترگمان]این کتاب مملو از تصاویر کلوزآپ از فضا است
[ترجمه گوگل]این کتاب با تصاویر نزدیک از فضا به تصویر کشیده شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب با تصاویر نزدیک از فضا به تصویر کشیده شده است
22. Hughes stared up at him in close-up from the photograph.
[ترجمه ترگمان]هیوز از روی عکس به او خیره شده بود
[ترجمه گوگل]هیوز در نزدیکی از عکس خیره شد
[ترجمه گوگل]هیوز در نزدیکی از عکس خیره شد
23. The wound was photographed in extreme close-up.
[ترجمه ترگمان]از زخم در فاصله بسیار کم عکس گرفته شد
[ترجمه گوگل]زخم در نزدیکی بسیار نزدیک عکس گرفته شد
[ترجمه گوگل]زخم در نزدیکی بسیار نزدیک عکس گرفته شد
24. Each butterfly had been photographed in close-up so that you could see every detail.
[ترجمه ترگمان]هر پروانه ای در فاصله نزدیک عکس گرفته شد تا بتوانید همه جزئیات را ببینید
[ترجمه گوگل]هر پروانه در نزدیکی عکس گرفته شده بود تا شما بتوانید هر جزئیات را ببینید
[ترجمه گوگل]هر پروانه در نزدیکی عکس گرفته شده بود تا شما بتوانید هر جزئیات را ببینید
25. I mean, I don't like seeing myself on camera in close-up, but then I never did.
[ترجمه ترگمان]منظورم اینه که، من دوست ندارم خودم رو تو دوربین ببینم، اما هیچ وقت این کارو نکردم
[ترجمه گوگل]منظورم این نیست، من دوست ندارم خودم را در دوربین نزدیک کنم، اما بعد من هرگز ندیدم
[ترجمه گوگل]منظورم این نیست، من دوست ندارم خودم را در دوربین نزدیک کنم، اما بعد من هرگز ندیدم
26. I decided not to tell him about my close-up 0f his unguarded sleeping face.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم در مورد نزدیک شدن به صورت خفته او به او چیزی بگویم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که او را در مورد نزدیک شدن به چهره ی نجات محافظت نشده ی او بگویم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که او را در مورد نزدیک شدن به چهره ی نجات محافظت نشده ی او بگویم
27. Another is a close-up of a mud-encrusted hand reaching back toward a worker at the top of a precarious twig ladder.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از آن ها نزدیک به یک دست گل و لای است که به سمت کارگری در بالای نردبان معلق چوب دست دراز می کند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نزدیک یک دست گلدانی است که به سمت یک کارگر در بالای یک نردبان تیزهوش قرار دارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نزدیک یک دست گلدانی است که به سمت یک کارگر در بالای یک نردبان تیزهوش قرار دارد
28. Her face in close-up, anxious, shadowy, the brow furrowed.
[ترجمه ترگمان]صورت او در نزدیکی، مضطرب، سایه وار، پیشانیش چین افتاده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش در نزدیکی، مضطرب، سایه دار، لرزیدن صورت
[ترجمه گوگل]چهره اش در نزدیکی، مضطرب، سایه دار، لرزیدن صورت
29. I rediscovered them on the screen in the close-ups of objects which impressed and influenced me.
[ترجمه ترگمان]من آن ها را در صفحه نمایش در کلوزآپ از اشیایی که تحت تاثیر قرار گرفته و تحت تاثیر قرار گرفته بودند، باز کردم
[ترجمه گوگل]من آنها را روی صفحه نمایش در نزدیک نزدیک اشیاء که تحت تاثیر قرار گرفته و بر من تاثیر گذاشت، کشف کردم
[ترجمه گوگل]من آنها را روی صفحه نمایش در نزدیک نزدیک اشیاء که تحت تاثیر قرار گرفته و بر من تاثیر گذاشت، کشف کردم
پیشنهاد کاربران
نیمه دوم دوره خشکی گاو
از نزدیک
ماه آخر زایمان ۲۰ روز مانده به زایمان
عکسی که از فاصله کمی گرفته شده و تصویری کاملاً دقیق ارائه می دهد
She took a stunning close - up of him.
یعنی یک عکس فوق العاده از او گرفت
She took a stunning close - up of him.
یعنی یک عکس فوق العاده از او گرفت
close - up ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نمای نزدیک
تعریف: نمایی که در آن، موضوع شامل شیء یا بازیگر، بیشترِ قابِ تصویر را پر میکند
واژه مصوب: نمای نزدیک
تعریف: نمایی که در آن، موضوع شامل شیء یا بازیگر، بیشترِ قابِ تصویر را پر میکند
کلمات دیگر: