کلمه جو
صفحه اصلی

choreography


معنی : رقص ارایی، هنررقص، رقص مخصوصا در تئاتر و غیره
معانی دیگر : هنر طرح و تنظیم رقص های فردی و دسته جمعی، رقص آرایی، رقص (به ویژه رقص باله)، پایکوبی، شرح کتبی حرکات رقص، رقص نامه

انگلیسی به فارسی

رقص‌آرایی، هنر رقص، رقص به خصوص در تئاتر و غیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: choreographic (adj.), choreographically (adv.)
(1) تعریف: the art of performing or composing and arranging dances.

(2) تعریف: the technique of representing dancers' movements with a systematic notation.

• composition and arrangement of dance movements
choreography is the inventing of movements for ballets.

دیکشنری تخصصی

[سینما] کارگردانی رقص - کورئوگرافی - کارگردانی و طراحی رقص - طراحی رقص

مترادف و متضاد

رقص ارایی (اسم)
choreography

هنر رقص (اسم)
choreography

رقص مخصوصا در تئاتر و غیره (اسم)
choreography

جملات نمونه

1. the choreography of this musical film was superb
رقص آرایی این فیلم موزیکال عالی بود.

2. a confluence of artistry, superb choreography, and stage design.
[ترجمه ترگمان]یک تلاقی هنری، طراحی عالی، و طراحی صحنه
[ترجمه گوگل]ترکیبی از آثار هنری، جشنواره عالی و طراحی صحنه

3. His style of choreography is flamboyant.
[ترجمه ترگمان]سبک رقص او پر زرق و برق است
[ترجمه گوگل]سبک او از هنرپیشه ها بسیار پرطرفدار است

4. His choreography, on Broadway and in the film, was vivid, inventive.
[ترجمه ترگمان]رقص او در برادوی و در فیلم خیلی واضح و مبتکرانه بود
[ترجمه گوگل]رقص او در برادوی و در فیلم، زنده و نوازنده بود

5. She studied choreography at the Royal School of Ballet.
[ترجمه ترگمان]او choreography را در مدرسه سلطنتی باله مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه گوگل]او در سالن رقص باله سلطنتی بازی کرد

6. The choreography is fairly basic but lively, with bits of tap, soft shoe, swing and rock.
[ترجمه ترگمان]طراحی رقص کاملا ابتدایی اما پر جنب و جوش است و قطعات شیر، کفش نرم، نوسان و سنگ
[ترجمه گوگل]رقص با قیمتی بسیار ساده اما بیرحمانه با بیت شیر، کفش نرم، نوسان و سنگ است

7. MacLow develops a choreography based in part on chance for which he uses playing cards.
[ترجمه ترگمان]MacLow یک طراحی طراحی را براساس شانس انجام می دهد که در آن از ورق زدن استفاده می کند
[ترجمه گوگل]MacLow یک رقص بافی را که بخشی از شانس بازی است که از کارت های بازی استفاده می کند، توسعه می دهد

8. They were performing the choreography right, but something was missing.
[ترجمه ترگمان]اونا داشتند the رو اجرا میکردن اما یه چیزی کم شده بود
[ترجمه گوگل]آنها اصرار داشتند، اما چیزی نبود

9. The nuns' harmonies and children's choreography are polished and effective.
[ترجمه ترگمان]رقص راهبه های صومعه و رقص کودکان صیقل یافته و موثر است
[ترجمه گوگل]هارمونهای راهبه ها و رقص های کودکان جلا و موثر است

10. The choreography remains a moment by moment response to the poems and, awkwardly, these themselves are not especially good.
[ترجمه ترگمان]این رقص لحظه ای با پاسخ به اشعار باقی می ماند و به طور غیر عادی این کارها به خصوص خوب نیستند
[ترجمه گوگل]این رقص با لحنی واکنشی به اشعار، لحظه ای باقی می ماند، و به طرز ناخوشایند، این ها مخصوصا خوب نیستند

11. Precious, has choreography by Lea Anderson who was the compere for the recent Channel 4 series Tights!
[ترجمه ترگمان]او با \"لی اندرسون\"، که برای چهارمین سری مسابقات کانال ۴ \"Tights\" شرکت کرده بود، طراحی خود را انجام داده است
[ترجمه گوگل]گرانبها، جامه عمل به دست Lea Anderson که Comperve برای اخیر کانال 4 سری جوراب شلواری بود!

12. His carefree choreography freed something in them, as well.
[ترجمه ترگمان]طراحی رقص carefree چیزی را در آن ها به خوبی آزاد کرد
[ترجمه گوگل]نقاش بدون رغبتی او نیز چیزی را در آنها آزاد کرد

13. The audience sits mesmerised by his expressive choreography, watching each inflection of the hand or eyebrow.
[ترجمه ترگمان]حضار از حرکات رقص his هیپنوتیزم شده و به هر یک از حرکات دست و یا ابرو نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]تماشاگران با تمرکز بیانگرانه خود، با تماشای هر انفعالی از دست و یا ابرو، تماشا می کنند

14. Not only did Alvin know nothing about choreography, Shawn wrote, but he was not even a good dancer.
[ترجمه ترگمان]نه تنها الو ین درباره رقص چیزی نمی دانست، شاون نوشته بود، اما او حتی یک رقاص خوب هم نبود
[ترجمه گوگل]شاون نوشت که نه تنها آلوین چیزی در مورد رقصپوستی نمی دانست، بلکه حتی رقاص خوبی هم نبود

15. Observation is the key to their choreography.
[ترجمه ترگمان]مشاهده کلید طراحی آن ها است
[ترجمه گوگل]نظارت بر کلید رقص آنهاست

The choreography of this musical film was superb.

رقص‌آرایی این فیلم موزیکال عالی بود.


پیشنهاد کاربران

طراحی رقص

رقص گردانی -

رقص آرایی

طراحی

طراحی حرکات موزون و هماهنگ

In dance, choreography is the act of designing dance. Choreography may also refer to the design itself, which is sometimes expressed by means of dance notation. A choreographer is one who creates dances. Dance choreography is sometimes called dance composition.

Choreography : هنر طرح و تنظیم رقص های فردی و دسته جمعی - طراحی رقص - رقص آرایی - یجورایی یعنی رقص سازی
Choreographer : طراح رقص، رقص آرا

choreography ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: طراحی رقص
تعریف: طراحی حرکات هماهنگ و موزون بازیگران در نمایش یا فیلم


کلمات دیگر: