1. They used five tons of dynamite to blow up the rock.
[ترجمه ترگمان]اونا از پنج تن دینامیت استفاده کردن تا سنگ رو منفجر کنن
[ترجمه گوگل]آنها از پنج تن دینامیت برای انفجار سنگ استفاده کردند
2. They threatened to blow up the plane if their demands were not met.
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که اگر خواسته هایشان برآورده نشود، هواپیما را منفجر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها تهدید کردند که اگر درخواست هایشان برآورده نشود هواپیما را منفجر کنند
3. Can you help me blow up these balloons?
[ترجمه نا شناس] آیا می توانید به من کمک کنید تا این بادکنک ها را باد کنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونی کم کم کنی این بادکنک ها رو منفجر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من کمک کنید تا این بالن ها را منفجر کنید؟
4. Would you help me blow up these balloons?
[ترجمه ارشک انبوهی] آیا به من کمک میکنید تا این بادکنک ها را باد کنم؟
[ترجمه ترگمان]میشه کم کم کنی این بادکنک ها رو منفجر کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا به من کمک کن تا این بالن ها را منفجر کنم؟
5. The army used precision - guided munitions to blow up enemy targets.
[ترجمه ترگمان]ارتش از مهمات precision برای منفجر کردن اهداف دشمن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]ارتش با استفاده از ابزار دقیق هدایت شده برای انفجار اهداف دشمن
6. Be sure to blow up the tyres before you drive off.
[ترجمه ترگمان]حتما قبل از حرکت، لاستیک ها را منفجر کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که قبل از رانندگی، لاستیک ها را بشکنید
7. The terrorists are threatening to blow up the hijacked airliner.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها تهدید کرده اند که هواپیمای ربوده شده را منفجر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تروریست ها تهدید می کنند تا هواپیمای ربوده شده را منفجر کنند
8. You need to blow up the tyres on your bike.
[ترجمه ترگمان]باید لاستیک ها را با دوچرخه منفجر کنید
[ترجمه گوگل]شما باید دوچرخه را در دوچرخه خود بکشید
9. Can you blow up this balloon ?
[ترجمه ترگمان]میتونی بالون رو منفجر کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این بالون را منفجر کنید؟
10. They used plastic explosive to blow up the bridge.
[ترجمه ترگمان]آن ها از مواد منفجره پلاستیکی برای منفجر کردن پل استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از انفجار پلاستیکی برای انفجار پل استفاده می کردند
11. Rebels attempted to blow up the bridge.
[ترجمه ترگمان]شورشی سعی کرد پل را منفجر کنه
[ترجمه گوگل]شورشیان تلاش کردند تا پل را منفجر کنند
12. It may well blow up a storm tonight.
[ترجمه ترگمان] امشب ممکنه یه طوفان رو منفجر کنه
[ترجمه گوگل]این ممکن است امشب یک طوفان را منفجر کند
13. We'll soon blow up his plan.
[ترجمه ترگمان]به زودی نقشه اش را منفجر خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما به زودی طرح خود را منفجر خواهیم کرد
14. You'll have to blow up the fire to make it burn.
[ترجمه ترگمان]باید آتش رو منفجر کنی تا اون بسوزه
[ترجمه گوگل]شما باید آتش را بسوزانید تا آن را بسوزانید
15. These saboteurs threatened to blow up the factory if their demands were not met.
[ترجمه ترگمان]این خرابکاران تهدید کردند که اگر خواسته هایشان برآورده نشود، این کارخانه را منفجر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر تحریم های آنها رفع نشد، این خرابکارها تهدید کردند که کارخانه را منفجر کنند
16. He and Cohen appeared headed for a major blowup.
[ترجمه ترگمان]او و کوهن به رهبری یک blowup بزرگ ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]او و کوهن به نظر می رسید برای یک انفجار بزرگ
17. The blowup showed a scar on the attacker's cheek.
[ترجمه ترگمان]blowup اثر زخم روی گونه مهاجم را نشان داد
[ترجمه گوگل]انفجار بر روی چهره مهاجم شانس نشان داد
18. Do a blow-up of this corner of the negative.
[ترجمه ترگمان] از این گوشه منفی ضربه بزن
[ترجمه گوگل]منفجر کردن این گوشه منفی
19. The tensions between them ended in a big blow-up.
[ترجمه ترگمان]تنش بین این دو در یک ضربه بزرگ به پایان رسید
[ترجمه گوگل]تنش بین آنها منجر به انفجار بزرگ شد
20. Can you do me a blow-up of his face?
[ترجمه ترگمان]میشه یه ضربه به صورت من بزنی؟
[ترجمه گوگل]آیا من می توانم منفجر کردن چهره اش را انجام دهم؟
21. That's enough to fill a small blow-up swimming pool in a couple of minutes.
[ترجمه ترگمان]برای پر کردن یک استخر کوچک در عرض چند دقیقه کافی است
[ترجمه گوگل]این به اندازه کافی برای پر کردن یک استخر کوچک انفجاری کوچک در چند دقیقه است
22. But a day after the blow-up, the committee assigned to seek a compromise won a three-month reprieve.
[ترجمه ترگمان]اما یک روز پس از انفجار، کمیته مامور شد تا به دنبال سازش سه ماه به تعویق بیفتد
[ترجمه گوگل]اما یک روز پس از انفجار، کمیته تعیین شده برای دستیابی به یک مصالحه، اخطار سه ماهه را به دست آورد
23. It was a job of the utmost precision, and even a large-scale blow-up might not reveal that it was not genuine.
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار دقیق بود و حتی یک ضربه بزرگ هم ممکن بود فاش نکند که واقعی نباشد
[ترجمه گوگل]این یک کار دقت بالا بود، و حتی یک انفجار در مقیاس بزرگ ممکن است نشان دهد که این واقعی نیست
24. Walls are covered with grainy blow-ups of sleek-jawed Latin athletes.
[ترجمه ترگمان]دیوارها با ضربات شدیدی از ورزش کاران لاتینی آرواره دار پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها با انفجار دانه ای از ورزشکاران لاتین براق و براق پوشانده شده اند
25. Few of us are comfortable with confrontations because they frequently lead to full-fledged blow-ups.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از ما با confrontations راحت هستیم چون اغلب منجر به blow تمام عیار می شوند
[ترجمه گوگل]تعداد اندکی از ما با مقابله ای راحت هستند زیرا اغلب منجر به انفجار کامل می شوند
26. I think it's a blow-up thing - you know, like a rubber ring you go swimming with.
[ترجمه ترگمان]مثل یک حلقه پلاستیکی که با شنا میری
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این چیزی است که منفجر می شود - شما می دانید، مثل حلقه ی لاستیکی که با آن شنا می کنید
27. It is possible to find safe harbor but nearly impossible to do so without a few blow-ups.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن بندرگاه امن ممکن است اما انجام این کار بدون چند ضربه کاری ممکن است تقریبا غیر ممکن باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است برای پیدا کردن بندر امن، اما تقریبا غیر ممکن است این کار را بدون چند انفجار
28. Kirov had used his services before, to produce false papers, touch up prints or produce blow-ups from microfilm.
[ترجمه ترگمان]Kirov قبلا از خدمات خود برای تولید کاغذهای جعلی، دست زدن به چاپ یا تولید blow از microfilm استفاده کرده بود
[ترجمه گوگل]کورو قبل از ارائه خدمات خود، برای تولید مقالات غلط، لمس چاپ و یا تولید انفجار از میکروفیلم استفاده کرده بود
29. Chapter four, Blowup of solution of semilinear wave equation differential speeds.
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم، Blowup از معادلات دیفرانسیل گیری معادله موج semilinear
[ترجمه گوگل]فصل چهارم، انفجار راه حل معادلات semilitar سرعت دیفرانسیل