کلمه جو
صفحه اصلی

coating


معنی : پوشش، روکش، اندود
معانی دیگر : پارچه ی پالتویی، روکش رنگ یا چیزهای دیگر

انگلیسی به فارسی

روکش، پوشش


پوشش، روکش (رنگ یا چیزهای دیگر)، اندود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a coat or layer that covers the surface of something.
مترادف: coat, covering, layer
مشابه: blanket, clothing, film, overlay

• layer (of paint, dust, etc.) which covers a surface
a coating of a substance is a thin layer of it.

دیکشنری تخصصی

[سینما] اندودن / اندوده - آستر کردن عدسی
[عمران و معماری] آستر - پوشش - اندود کردن - آغشته کردن - آغشتن - لایه پوششی
[مهندسی گاز] پوشش
[نساجی] پوشش - پوشش با لاک - پوشش دهنده - پوشش دادن پارچه یا منسوج
[خاک شناسی] پوشش
[پلیمر] پوشش دهی

مترادف و متضاد

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

روکش (اسم)
slip, facing, coat, coating, plate, blanket, veneer, capote, casing

اندود (اسم)
coating, overlay, casing, plastering, incrustation

covering


Synonyms: blanket, bloom, coat, crust, dusting, encrustation, film, finish, glaze, lamination, layer, membrane, patina, sheet, skin, varnish, veneer


جملات نمونه

1. plasma coating
اندایش پلاسمایی

2. silver coating
روکش نقره ای

3. to wipe a coating of grease over the table's surface
یک لایه گریس روی سطح میز مالیدن

4. The strap has a fluorescent coating that glows in the dark.
[ترجمه ترگمان]بند یک روکش براق دارد که در تاریکی می درخشد
[ترجمه گوگل]بند دارای پوشش فلورسنت است که در تاریکی روشن می شود

5. There was a coating of slime on the unwashed sink.
[ترجمه ترگمان]روی سینک ظرفشویی پر از گل بود
[ترجمه گوگل]یک پوشش از لجن در سینک بی نظیر وجود دارد

6. The fruit is covered in a thick coating of milk chocolate.
[ترجمه ترگمان]میوه با پوشش ضخیم شکلات پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]میوه در یک پوشش ضخیم از شکلات شیری پوشیده شده است

7. A zinc coating is applied to the steel for rust protection.
[ترجمه ترگمان]یک روکش روی برای فولاد برای حفاظت از زنگ به کار می رود
[ترجمه گوگل]پوشش روی به فولاد برای محافظت از زنگ استفاده می شود

8. We put on the second coating of lacquer.
[ترجمه ترگمان]ما روکش دوم لاک لاک رو گذاشتیم
[ترجمه گوگل]ما روی پوشش دوم لایه قرار داده ایم

9. Sugar coating hides the taste of pills.
[ترجمه ترگمان]روکش قند، مزه قرص را پنهان می کند
[ترجمه گوگل]پوشش شکر، طعم قرص را پنهان می کند

10. Apply a thin coating of glue to the surface.
[ترجمه ترگمان]یک پوشش نازک از چسب را روی سطح بمالید
[ترجمه گوگل]یک پوشش نازک از چسب را به سطح اعمال کنید

11. In industry, diamond can form a tough, non-corrosive coating for tools.
[ترجمه ترگمان]در صنعت، الماس می تواند یک روکش سخت و غیر خورنده را برای ابزارها تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]در صنعت، الماس می تواند یک پوشش سخت و غیر خورنده برای ابزار ایجاد کند

12. The table has a plastic coating which prevents liquids from permeating into the wood beneath.
[ترجمه ترگمان]این میز دارای پوشش پلاستیکی است که از نفوذ مایعات به داخل چوب زیر پا جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]جدول دارای پوشش پلاستیکی است که مانع از نفوذ مایع به چوب در زیر می شود

13. His jacket is rainproofed by applying a chemical coating on it.
[ترجمه ترگمان]کت او با استفاده از یک پوشش شیمیایی بر روی آن rainproofed شده است
[ترجمه گوگل]ژاکت او با استفاده از یک پوشش شیمیایی بر روی آن، بارانی است

14. A plastic coating repels moisture.
[ترجمه ترگمان]یک روکش پلاستیکی رطوبت را دفع می کند
[ترجمه گوگل]پوشش پلاستیکی رطوبت را دفع می کند

15. The plastic coating is easy to apply on any surface.
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی به راحتی قابل اعمال بر روی هر سطحی است
[ترجمه گوگل]پوشش پلاستیکی برای هر سطحی کاربرد دارد

پیشنهاد کاربران

پوشش دادن

روکش زدن


کلمات دیگر: