1. continuity girl
(فیلم) منشی صحنه
2. we must ensure the continuity of food supply
باید کاری کنیم که عرضه ی مواد غذایی دچار وقفه نشود.
3. the need for consistency and continuity in government policy
نیاز به هماهنگی و تداوم در سیاست دولت
4. War is the continuity of policies during peace time, and vice versa.
[ترجمه ترگمان]جنگ تداوم سیاست ها در زمان صلح است و بالعکس
[ترجمه گوگل]جنگ تداوم سیاست ها در زمان صلح است و بالعکس
5. An historical awareness also imparts a sense of continuity.
[ترجمه ترگمان]یک آگاهی تاریخی نیز حس پیوستگی را بیان می کند
[ترجمه گوگل]آگاهی تاریخی نیز یک حس تداوم را به وجود می آورد
6. She was fiercely proud of family traditions and continuity.
[ترجمه ترگمان]او به شدت به سنت ها و تداوم خانواده خود افتخار می کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از سنت های خانوادگی و تداوم سربلند بود
7. We must ensure continuity of fuel supplies.
[ترجمه ترگمان]ما باید تداوم تامین سوخت را تضمین کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تداوم منابع سوخت را تضمین کنیم
8. After twelve or thirteen centuries of unbroken continuity the landscape was being changed out of all recognition.
[ترجمه ترگمان]پس از دوازده یا سیزده قرن تداوم پیوسته منظره از همه recognition تغییر یافته بود
[ترجمه گوگل]پس از دوازده یا سیزده قرن تداوم ناهموار، چشم انداز از همه شناخت تغییر یافت
9. Unfortunately, no questions from the audience broke the continuity of his harangue.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، هیچ سوالی از سوی تماشاگران، تداوم نطق خود را درهم شکستند
[ترجمه گوگل]متأسفانه، هیچ سؤالی از مخاطب، تداوم او را از بین نبرد
10. This article lacks continuity; the writer keeps jumping from one subject to another.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فاقد پیوستگی است؛ نویسنده مدام از یک موضوع به موضوعی دیگر می پرید
[ترجمه گوگل]این مقاله، تداوم ندارد نویسنده از یک موضوع به سوی دیگر پرت می کند
11. Continuity is ensured by using the same props in successive scenes.
[ترجمه ترگمان]دوام با استفاده از لوازم صحنه یک سان در صحنه های متوالی تضمین می شود
[ترجمه گوگل]تداوم با استفاده از پروکسی های مشابه در صحنه های متوالی تضمین می شود
12. There is often a lack of continuity between one government and the next.
[ترجمه ترگمان]اغلب عدم پیوستگی بین یک دولت و آینده وجود دارد
[ترجمه گوگل]اغلب فقدان تداوم بین یک دولت و دیگری وجود دارد
13. Children need continuity, security, and a sense of identity .
[ترجمه ترگمان]کودکان نیازمند تداوم، امنیت و حس هویت هستند
[ترجمه گوگل]کودکان به تداوم، امنیت و حس هویت نیاز دارند
14. There is no continuity of subject in a dictionary.
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه پیوستگی موضوع در فرهنگ لغت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]تداوم موضوع در فرهنگ لغت وجود ندارد
15. There is no continuity between the three parts of the book.
[ترجمه ترگمان]هیچ پیوستگی بین این سه بخش از کتاب وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تداوم بین سه قسمت کتاب وجود ندارد