کلمه جو
صفحه اصلی

blackbody


(فیزیک - جسم فرضی که امواج الکتروماگنتیک وارد بر سطح خود را کاملا جذب می کند) سیاه تن، تابشگیر

انگلیسی به فارسی

(فیزیک - جسم فرضی که امواج الکتروماگنتیک وارد بر سطح خود را کامل جذب می‌کند ) سیاه‌تن، تابشگیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: blackbodies
• : تعریف: in physics, a hypothetical body that theoretically absorbs all radiant energy falling on its surface.

• object which absorbs all wavelengths of electromagnetic radiation and is also the most efficient emitter of all wavelengths (physics)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] جسم سیاه، تابشگر کامل، - (جسم فرضی که امواج الکتروماگنتیک وارد بر سطح خود را کاملا جذب می کند) سیاه تن، تابشگیر
[آب و خاک] جسم سیاه
[سینما] جسم سیاه - سیه جسم - سطح تیره - دستگاه بدنه سیاه
[نساجی] جسم سیاه - جسمی که بتواند تمام انرژی تابشی را جذب کند

جملات نمونه

1. Based on Planck's law of blackbody radiation, according to the radiation characteristic of the target and the flare simulated by MATLAB, the SWIR/MWIR band is chosed.
[ترجمه ترگمان]براساس قانون پلانک از تابش blackbody، مطابق مشخصه تابش مورد هدف و منور شبیه سازی شده توسط MATLAB، باند swir \/ MWIR chosed است
[ترجمه گوگل]بر اساس قانون پلانک از تابش سیاه و سفید، با توجه به مشخصه تابش هدف و شعله که توسط MATLAB شبیه سازی شده است، نوار SWIR / MWIR chosed است

2. The influences of applied fields and blackbody radiation on the determination of the lifetimes are discussed.
[ترجمه ترگمان]تاثیرات زمینه های کاربردی و تابش blackbody بر تعیین طول عمر مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تاثیرات زمینه های کاربردی و تابش سیاه و سفید در تعیین طول عمر مورد بحث قرار می گیرد

3. Blackbody radiation always is the result of a succession of emission and absorption processes.
[ترجمه ترگمان]تشعشع رادیواکتیو ناشی از توالی مراحل انتشار و جذب است
[ترجمه گوگل]تابش سیاه و سفید همیشه نتیجه یک فرآیند انتشار و جذب است

4. Evaluate the uncertainty of blackbody radiation, and the result corresponds the designed request.
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان ناشی از تشعشع blackbody را ارزیابی کنید و نتیجه آن با درخواست طراحی شده مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]ارزیابی عدم قطعیت اشعه سیاه و سفید، و نتیجه مطابق درخواست طراحی شده است

5. Generally, one approximates a blackbody in the laboratory by a hollow insulated enclosure which contains a small hole in the wall.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک تقریب در آزمایشگاه توسط یک محفظه عایق دار توخالی که حاوی یک سوراخ کوچک در دیواره است، تقریب می زند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، یک محفظه سیاه و سفید در آزمایشگاه توسط یک محفظه با عایق توخالی که حاوی یک سوراخ کوچک در دیوار است تقریبا یکسان است

6. The physical principle of infrared measuring temperature is blackbody radiation law.
[ترجمه ترگمان]اصل فیزیکی اندازه گیری دما، قانون تابشی است
[ترجمه گوگل]اصل فیزیکی دما اندازه گیری مادون قرمز قانون صدای سیاه است

7. This article deduces the distribution formula of blackbody radiation by using thermodynamics potential formula from the definition formula of average particle number.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرمول توزیع اشعه ایکس را با استفاده از فرمول پتانسیل ترمودینامیک از فرمول تعریف تعداد ذرات متوسط تعریف می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله فرمول توزیع تابش سیاه را با استفاده از فرمول بالقوه ترمودینامیکی فرمول تعریف ذرات ذرات متوسط ​​بدست می آورد

8. A camera tester uses a blackbody source that produces a bar pattern.
[ترجمه ترگمان]تست کننده دوربین از یک منبع blackbody استفاده می کند که الگوی میله ای تولید می کند
[ترجمه گوگل]تستر دوربین با استفاده از یک منبع سیاه و سفید که یک الگوی نوار تولید می کند

9. The inverse blackbody radiation problem is used for determining the area-temperature distribution of a blackbody from measured total radiated power spectrum.
[ترجمه ترگمان]مساله تابش معکوس blackbody برای تعیین توزیع دمای سطح یک blackbody از کل طیف انرژی تابشی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مشکل تشعشع سیاه چاله معکوس برای تعیین توزیع درجه حرارت منطقه یک چوبه دار از طیف قدرت تابش اندازه گیری شده اندازه گیری شده است

10. Calibration blackbody is the important part of infrared scanner, its performance will affect the quality of infrared imaging.
[ترجمه ترگمان]blackbody کالیبراسیون بخش مهمی از اسکنر مادون قرمز است، عملکرد آن بر کیفیت تصویربرداری مادون قرمز تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون سیاه چاله بخش مهمی از اسکن مادون قرمز است، عملکرد آن بر کیفیت تصویربرداری مادون قرمز تاثیر می گذارد

11. The CS series provides a high performance blackbody without breaking your capital equipment budget.
[ترجمه ترگمان]مجموعه CS عملکرد بالایی را بدون شکستن بودجه تجهیزات سرمایه ای ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]سری CS دارای یک چرمی با کارایی بالا بدون شکستن بودجه تجهیزات سرمایه است

12. Sapphire fiber blackbody sensor based on Planck's radiation law is the most effective way in temperature measurement.
[ترجمه ترگمان]حسگر blackbody fiber Sapphire مبتنی بر قانون تشعشع پلانک، موثرترین راه اندازه گیری دما است
[ترجمه گوگل]سنسور سیاه و سفید فیبر دارویی بر اساس قانون تابش پلانک موثرترین روش اندازه گیری دما است

13. Measurements can be made with an infrared radiometer. Blackbody radiation at the same temperature of the object is obtained using a cylindrical direct reflection cavity.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری ها را می توانید با یک radiometer مادون قرمز انجام دهید تابش blackbody در دمای یک سان جسم با استفاده از حفره انعکاس مستقیم استوانه ای بدست می آید
[ترجمه گوگل]اندازه گیری می تواند با یک رادیومتر مادون قرمز ساخته شود تابش سیاه و سفید در همان دمای جسم با استفاده از حفره انعکاسی مستقیم استوانه ای حاصل می شود

14. A blackbody radiator will therefore appear black in all inertial frames.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رادیاتور blackbody در تمام فریم های اینرسی رنگ خواهد یافت
[ترجمه گوگل]بنابراین رادیاتور سیاه و سفید به نظر می رسد سیاه و سفید در تمام فریم های inertial

پیشنهاد کاربران

blackbody ( فیزیک )
واژه مصوب: جسم سیاه
تعریف: جسمی آرمانی که میزان تابش و جذب آن کامل باشد


کلمات دیگر: