(انگلیس) رجوع شود به: demeanor، رفتار، سلوک، وضع، حرکت
demeanour
(انگلیس) رجوع شود به: demeanor، رفتار، سلوک، وضع، حرکت
انگلیسی به فارسی
رفتار، سلوک، وضع، حرکت
انگلیسی به انگلیسی
• behavior, conduct (alternate spelling for demeanor)
your demeanour is the way you behave, which gives people an impression of your character and feelings; a formal word.
your demeanour is the way you behave, which gives people an impression of your character and feelings; a formal word.
دیکشنری تخصصی
[سینما] حرکات میمیک صورت
جملات نمونه
1. There was nothing in his demeanour that suggested he was anxious.
[ترجمه مسعود] در رفتارش چیزی نبود که نشان دهد مضطرب بود
[ترجمه ترگمان]در رفتار او چیزی نبود که او را نگران کند[ترجمه گوگل]هیچ چیز در رفتار او وجود نداشت که پیشنهاد کرد او مضطرب بود
2. He maintained a professional demeanour throughout.
[ترجمه ترگمان]او در سراسر جهان رفتار حرفه ای داشت
[ترجمه گوگل]او در تمام طول عمر حرفه ای خود را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او در تمام طول عمر حرفه ای خود را حفظ کرد
3. She has the demeanour of a woman who is contented with her life.
[ترجمه ترگمان]رفتار زنی را دارد که از زندگی خود راضی است
[ترجمه گوگل]او شبیه یک زن است که با زندگی اش ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]او شبیه یک زن است که با زندگی اش ملاقات می کند
4. The man was polite and his general demeanour had the air of a clergyman.
[ترجمه ترگمان]رفتار او با ادب و ادب رفتار می کرد و رفتارش با ادب و نزاکت توام بود
[ترجمه گوگل]این مرد مودبانه بود و روحیه عمومی وی هوا روحانی بود
[ترجمه گوگل]این مرد مودبانه بود و روحیه عمومی وی هوا روحانی بود
5. From his demeanour, fierce and uncompromising, I knew he'd already been denounced by Martinho.
[ترجمه ترگمان]از رفتار او، خشن و سرسخت، می دانستم که او را لو داده اند
[ترجمه گوگل]از نظر او، شدید و غیر قابل انکار، می دانستم که او قبلا توسط مارتینو محکوم شده بود
[ترجمه گوگل]از نظر او، شدید و غیر قابل انکار، می دانستم که او قبلا توسط مارتینو محکوم شده بود
6. But her host's calm demeanour as he scribbled a few notes and went on to the next call calmed her fears.
[ترجمه ترگمان]اما رفتار آرام میزبان هنگامی که چند یادداشت نوشت و به تماس بعدی رفت، ترس او را آرام کرد
[ترجمه گوگل]اما رفتار آرامش میزبان او، همانطور که او چند یادداشت را نقاشی کرد و به تماس بعدی ادامه داد، ترس او را آرام کرد
[ترجمه گوگل]اما رفتار آرامش میزبان او، همانطور که او چند یادداشت را نقاشی کرد و به تماس بعدی ادامه داد، ترس او را آرام کرد
7. That style of life and demeanour characteristic of Britain's dominant class is a result of its peculiar history.
[ترجمه ترگمان]سبک زندگی و سبک رفتار طبقه حاکم بریتانیا نتیجه تاریخ خاص آن است
[ترجمه گوگل]این سبک زندگی و شبیه به کلاس غالب بریتانیا، نتیجۀ تاریخ عجیب آن است
[ترجمه گوگل]این سبک زندگی و شبیه به کلاس غالب بریتانیا، نتیجۀ تاریخ عجیب آن است
8. The marked change in Sherman's demeanour when he realized that his request was not going to be granted was dramatic.
[ترجمه ترگمان]تغییر قابل توجه در رفتار شرمن بود که متوجه شد که درخواست او چندان چشمگیر نبوده است
[ترجمه گوگل]تغییر قابل توجهی در رفتار شارمن هنگامی که او متوجه شد که درخواست او به زودی دریافت نخواهد شد، چشمگیر بود
[ترجمه گوگل]تغییر قابل توجهی در رفتار شارمن هنگامی که او متوجه شد که درخواست او به زودی دریافت نخواهد شد، چشمگیر بود
9. More importantly, this imagery affects the demeanour of these macho men when dealing with the public.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، این تصویر بر رفتار این مردان macho هنگام برخورد با مردم تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه این که این تصاویر در مورد برخورد با عموم در رفتار مردم این مردان مکه تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه این که این تصاویر در مورد برخورد با عموم در رفتار مردم این مردان مکه تاثیر می گذارد
10. Others portrayed his austere demeanour and mirthless, rumbling laugh in a more sinister light.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر حرکات تند و خشک او را در نظر مجسم می کردند و در روشنایی more به خنده می افتادند
[ترجمه گوگل]دیگران رفتارهای عجیب و غریب خود را به نمایش می گذارند و در یک فریب شومتری گریه می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران رفتارهای عجیب و غریب خود را به نمایش می گذارند و در یک فریب شومتری گریه می کنند
11. While not exactly threatening, her demeanour was hard and off-putting.
[ترجمه ترگمان]در حالی که رفتار او چندان خطرناک نبود، رفتارش سخت و سخت بود
[ترجمه گوگل]در حالی که دقیقا تهدید نیست، رفتار او سخت و خاموش بود
[ترجمه گوگل]در حالی که دقیقا تهدید نیست، رفتار او سخت و خاموش بود
12. I must admit I was impressed by Robert's demeanour.
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که تحت تاثیر رفتار رابرت قرار گرفته ام
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که تحت تاثیر رفتارهای رابرت قرار گرفتم
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که تحت تاثیر رفتارهای رابرت قرار گرفتم
13. Her demeanour late on that Sunday evening was drowsy and detached.
[ترجمه ترگمان]رفتار او در آن شب یکشنبه، خواب و بیداری بود
[ترجمه گوگل]در اوایل روز دوشنبه، رفتارهایش سفت و محکم بود
[ترجمه گوگل]در اوایل روز دوشنبه، رفتارهایش سفت و محکم بود
14. When you mention Polly's ex-husband, her entire demeanour changes.
[ترجمه ترگمان]وقتی به شوهر سابق پولی پولی اشاره می کنی، رفتارش عوض می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به شوهر سابق پولی می گویید، رفتار کلی او تغییر می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما به شوهر سابق پولی می گویید، رفتار کلی او تغییر می کند
15. I dislike his arrogant demeanour.
[ترجمه ترگمان]من از رفتار arrogant نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من خودم را دوست ندارم
[ترجمه گوگل]من خودم را دوست ندارم
کلمات دیگر: